شکوری راد:«جنبش سبز» ادامه حرکت اصلاح طلبانه ملت ایران است

0 نظرات
کلمه:علی شکوری راد، عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی در یادداشتی به بررسی نسبت جنبش سبز با جریان اصلاح طلبی پرداخته است.
این یادداشت  در روزنامه اعتماد با عنوان ” جنبشی که باید اصلاح طلب بماند” منتشر شده ، بدین شرح است:
آیا «اصلاح طلبی» و «جنبش سبز» دو مفهوم متناقض اند یا بالعکس دو مفهوم همپوشان یکدیگرند؟ پاسخ به این سوال نیازمند آن است که در قدم نخست آنچه را از بیان این دو مفهوم مراد می شود، بازشناسی کنیم. اگرچه برخی «جنبش سبز» و «اصلاح طلبی» را دارای چارچوب های کاملاً متفاوت با یکدیگر ارزیابی می کنند اما بسیاری آن دو را مطابق با یکدیگر می دانند و تفاوتی میان این دو مفهوم قائل نیستند. شاید بتوان در این میان برای پاسخ به پرسش نخست راه سومی را برگزید؛ راهی که نه در میان این دو قائل به تمایز کامل است و نه بر انطباق نعل به نعل اصلاح طلبی و جنبش سبز پا می فشارد.
چنان که نیک می دانیم «اصلاح طلبی» عنوانی است که تقریباً یک سال و نیم پس از خرداد سال ۷۶ که در آن سیدمحمد خاتمی به سمت ریاست جمهوری برگزیده شد و به دنبال بحث های مطول فکری و رسانه یی زاده شد و بعدها در بازیابی ریشه های آن، کسانی زادروزش را با پا گرفتن جناح چپ و نیز انشعاب مجمع روحانیون مبارز پیوند زدند و دیگرانی در جست وجوی رگه های نخستین اصلاح طلبی به تغییر سیاست های اقتصادی و توسعه یی دوران سازندگی در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی نقب زدند. اما به هر روی آنچه از اصلاح طلبی مستفاد می شد و می شود چیزی نیست جز تغییر و اصلاح روندها و فرآیندها در چارچوب قانون و با استفاده از امکاناتی که خود قانون در اختیار اصلاح گران قرار می دهد.
تا اینجای کار به نظر می رسد نباید تفاوت چشمگیری میان اصلاح طلبی و جنبش سبز وجود داشته باشد زیرا این جنبش نیز در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم در شرایطی زاده شد که اغلب نیروهای سیاسی چه اصلاح طلبان و چه اصولگرایان سابقه دار، چه چپ و چه راست به حاکم شدن روندهای فراقانونی و رخت بربستن تعهد به قانون از قوه یی که باید مجری در قوانین باشد، اعتراض داشتند؛ در موقعیتی که بسیاری اذعان داشتند کشور در بسیاری از وجوه از جمله در وجوه اقتصادی، سیاست خارجی، اجتماعی و… در مسیری بحرانی قرار گرفته است.
بنابراین خواه ناخواه جنبش سبز که خود را با حمایت از میرحسین موسوی و نمادها و نشانه های کمپین انتخاباتی حمایت از او پیوند زده بود، در نخستین گام بر آن بود تا با استفاده از مکانیسم انتخابات و تغییر کارگزاران و به قدرت رساندن دوباره نیروهای اصلاح طلب ذیل پیروزی کاندیدایی که اگرچه خود را اصلاح طلبی اصولگرا می خواند اما قرائت اش از مسائل و آرمان ها، اهداف و برنامه هایش به او سبقه یی اصلاح طلبانه می بخشید، به روند اصلاحات بازگردد و به پیگیری همان اهداف بپردازد. بنابراین اگرچه اعلام نتایج انتخابات و مشخص شدن نتیجه یی برخلاف انتظار رای دهندگان سبب شد جنبش سبز وارد فاز اعتراضی خود شود اما طبیعی بود که حتی این روند اعتراضی نیز در راستای همان اهداف اصلاح طلبانه یی باشد که از نخست با جنبش سبز پیوند خورده بود.
اما در کنار چنین تعبیری از «اصلاح طلبی» و «جنبش سبز» سوالی که پیش می آید این است که اگر این دو مفهوم تا این حد بر یکدیگر می توانند منطبق باشند چه نیازی است که از دو نام برای یک موضوع استفاده شود. باید گفت تردیدی نیست که اصلاح طلبی و جنبش سبز دو نام متفاوت اند اما دو محتوای متفاوت نیستند. جنبش سبز یک جنبش اصلاح طلبانه است و حتی در آغاز و امتداد خود روش هایی کاملاً اصلاح طلبانه را برگزیده است اما تفاوت ظریف این دو مفهوم در این است که «اصلاح طلبی» حرکتی در درون حاکمیت بود؛ حرکتی که اگرچه بنا داشت با توسعه نهادهای مدنی و به تعریف دقیق تر توسعه جامعه مدنی در عمق جامعه نفوذ کند ولی بیشتر حرکتی در حوزه نخبگان و چارچوب امکاناتی بود که در سطح حاکمیت وجود داشته است برخلاف «اصلاح طلبی»، جنبش سبز یک اصلاح طلبی در درون جامعه است و نه در درون حاکمیت و این تنها نکته ظریفی است که میان این دو نام، موجبات تمایز را پدید می آورد، علاوه بر آنکه تعلق آنها به دو دوره زمانی متفاوت نیز تمایز در نامگذاری را به امری ناگزیر بدل می سازد. با این حال «جنبش سبز» برای اصلاح طلب ماندن با چالش هایی چند روبه رو است.
این جنبش، جنبشی است که آغوش خود را به همراهی گروه های مختلف گشوده است و از قرارگیری در شرایط ریزش نیرو پرهیز می کند. اما در برابر این اصرار جنبش به گشاده رویی، فشارهای متعددی بر بزرگان آن وارد می شود که آنها دست به مرزبندی بزنند و به اصطلاح مرزهای خودشان را با گروه های سیاسی و فکری مختلف مشخص کنند. در کنار این فشارها، هرچند «جنبش سبز» که ابتدای آن شرکت در انتخابات بود و به همین دلیل ماهیتاً با گروهک ها و جریانات برانداز مرزبندی مشخصی داشت با این حال در مقابل تبلیغات رسانه یی باید ملی می بود ولی نبود. در موقعیت های مقتضی فی المثل با منافقین مرزبندی هایش را مشخص کرد اما طبیعتاً به لحاظ کمیت و کیفیت، سلطنت طلب ها حتی در حدی نبودند که کسی بخواهد با آنها اعلام مرزبندی کند. البته گروهک منافقین نیز چنین بود اما این تبلیغات رسمی بود که به آنها پر و بال می داد و در رسانه های خود نام آنها را مطرح و تکرار می کرد و به تعبیر مهندس موسوی مرده آنها را زنده می کرد.
همچنین بزنگاه دیگر «جنبش سبز» وجود گروه های متعددی است که به ویژه در خارج از کشور به تئوریزه کردن جنبش و صدور بیانیه های متعدد می پردازند و هر یک از نگاه خود، یکی برای جلوگیری از تندروی های بیشتر و دیگری برای گیراندن آتش رادیکالیسم به انتشار عقاید خود می پردازند. یک زمان گروه پنج نفره روشنفکران خارج از کشور بیانیه می دهند و زمانی دیگر گروهی ۵۰ نفره در بیانیه یی دیگر ابراز وجود می کنند.
هرچند این بیانیه ها بیشتر در حوزه روشنفکری اند و توده مردم برای ادامه راه خود منتظر آنها نیستند اما این حرکت ها اگر چه در جهت یاری جنبش هستند اما بعضاً می توانند موجب تفرق مطالبات شوند. با این حال از این حیث یک امیدواری عمده وجود دارد و آن این است که اگرچه آنها که در خارج از کشور هستند به امکانات رسانه یی نسبتاً گسترده یی دسترسی دارند و شبکه های تلویزیونی ماهواره یی حرف های آنها را به گوش مردم می رساند اما اعتماد مردم به رهبران سیاسی که با تمام مشکلات همچنان در داخل کشور فعالیت می کنند بیشتر است و همین ویژگی ایرانیان سبب می شود آنها بتوانند در صورت تداوم همین ارتباط پرمشقت با مردم، جنبش را در مسیر اصلاح طلبانه اش حفظ کنند.
«جنبش سبز» ادامه حرکت اصلاح طلبانه ملت ایران است و به واسطه همین اصلاح طلبی در مقابل «انقلابی گری» و برهم زدن وضع موجود قرار دارد زیرا رهبران «جنبش سبز» معتقدند ظرفیت های موجود قانونی در کشور به اندازه یی هست که جامعه بتواند به خواسته هایش دست پیدا کند و نیازی به انقلاب و تحمل خسارت های عظیم آن بدون وجود هیچ تضمینی برای پس از آن نباشد.
ادامه مطلب ...

عبدی: حکومت نباید فکر کند که مشکل حل شده است

0 نظرات
دستگیری‌های گسترده، بستن راه‌های اطلاع‌رسانی و حضور انبوه نیروهای امنیتی در راهپیمایی ۲۲ بهمن، از جمله دلایلی است که برای کمرنگ‌تر شدن حضور معترضان در این روز عنوان می‌شود. عباس عبدی اما معتقد است اشکال در جای دیگری است.
عباس عبدی تحلیلگر سیاسی و  مشاور مهدی کروبی در انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری، مدتهاست که در نوشته‌ها و مقالاتش دیدی انتقادی نسبت به راهبردهای جنبش سبز دارد. او یکی از اولین مخالفان اعتراضات خیابانی از نوع کنونی‌اش در جنبش سبز بود.
عبدی می‌گوید فضای استبدادی حاکم بر ایران بازتولید شده و به گونه‌ای شده که داخل معترضان هم نفوذ کرده و اگر کسی نقدی کند آن نقد به پای دشمنی و مخالفت گذاشته می‌شود. از همین رو کمتر در این مورد صحبت کرده است.
شرکت معترضان در راهپیمایی ۲۲ بهمن اما تحلیلگران را بیش از پیش به سمت و سوی نقد و بررسی جنبش سبز کشانده است. شاید به همین دلیل بود که عباس عبدی حاضر به گفت و گوی مفصلی در این زمینه با دویچه‌وله شد.

دویچه‌وله: آقای عبدی، راهپیمایی دیروز معترضان در ۲۲ بهمن را عده‏ای نوعی شکست حرکت‌های خیابانی تلقی کردند و برخی هم نظر دیگری داشتند. ولی هر دو گروه تقریبا متفق‏القول بودند که دیروز را باید آغازی برای تغییر تاکتیک‏های جنبش سبز، از جمله تاکتیک حرکت‏های خیابانی دانست. نظر شما در این مورد چیست؟

عباس عبدی: این‏گونه جریانات سیاسی در ایران بیش از آن که مبتنی بر یک برنامه و عقلانیت مشخصی باشد، مبتنی بر موج احساسات و عمل‏کرد طرف مقابل است. مثلا فکر می‏کنند چون طرف مقابل کارهای بدی انجام داده است، آن‏ها نیز مجازند هر نوع سیاست و هر نوع تاکتیکی را اتخاذ کنند.
همه‏ی کسانی که در اوضاع دقت می‏کردند، متوجه بودند که چنین شیوه‏هایی لزوماً منجر به نتیجه مطلوبی نخواهد شد. اما به دلایلی یا نمی‏توانستند بگویند یا فکر می‏کردند اگر نگویند، شاید بهتر باشد. همین فضای استبدادی‏ای که نسبت به آن اعتراض داریم، عملا در این نوع جنبش‏ها هم بازتولید می‏شود. اگر کسی بخواهد کوچک‏ترین چیزی بگوید، حتما به  صد اتهام منتسب و محکوم می‏شود. بنابراین بخشی از آن مربوط به این نوع برخورد است و بخش دیگر آن این که اصلا مشکل این نوع رفتارها، در درجه‏ی اول تاکتیک‏هایشان نیست.
در تمام دنیا وقتی این اتفاقات رخ می‏دهد، از ابتدا یک نوع مطالبه‏ی مشخص دارند و به دنبال آن نوع مطالبه می‏روند. اگر نرسند، تاکتیک‏های جدیدی را برای رسیدن به آن مطالبه و آن خواست امتحان می‏کنند. ممکن است تاکتیک‏هایشان را رادیکال‏تر کنند. اما در ایران اصلا قضیه معکوس است؛ یک مطالبه را اعلام می‏کنند و وقتی به آن نمی‏رسند، سطح مطالبه‏شان را بالا می‏برند. شعارهای ابتدای این حرکت را با شعارهای انتهای آن مقایسه کنید. اصلا هیچ تناسبی با هم ندارند. چگونه ممکن است طی چند ماه، چنین پروسه‏ای طی شود؟ من می‏فهمم چرا این پروسه طی می‏شود. اما فقط می‏فهمم و آن را هیچ قابل دفاع نمی‏دانم که چرا این اتفاق‏ها رخ می‏دهد.

فکر نمی‏کنید این که شعارها عوض شده و سطح مطالبات بالا رفته، به دلیل میزان خشونت اعمال شده باشد و نه به این دلیل که مردم به خواست‏های اولیه‏ی خود نرسیدند؟
این که گفته شود خشونت وحشتناک، باید قدری تاکل کرد. من با معیارهای جهان سوم دارم قضاوت می‏کنم؛ کتک خوردن یک نفر هم زیادی است، چه برسد به کشته شدن‏اش. اما این که طرف خشونت بورزد و این طرف مطالبه‏اش را بالا ببرد، خود این نشان می‏دهد جنبشی وجود ندارد. یعنی شعارها بازیچه‏ی دست سیاست‏های طرف مقابل می‏شوند.
فرضاً اگر شما پولی از یک نفر طلبکار باشید، پولتان را از او می‏خواهید. اگر پس نداد، دو نفر را واسطه می‏کنید؛ باز هم پس نداد، کار دیگری می‏کنید و یا شکایت می‏کنید. در نهایت هم ممکن است بر سر بازپس گرفتن پولتان دعوا بکنید، اما اگر پولتان را با صحبت نتوانستید بگیرید نمی‏روید جانش را بخواهید. کسی که نمی‏تواند پولش را پس بگیرد، چگونه می‏تواند جانش را بگیرد؟
جدا از آن، شما می‏توانید روی شعار اولیه‏تان یک بسیج نیرو داشته باشید. اما وقتی مطالبه‏تان را بالا ببرید، کلا همه، جا می‏زنند. مثلا وقتی شعارها به هر دلیلی به این مرحله می‏رسد، دو گروه عمده کنار می‏روند؛ یک گروه می‏گویند خواسته‏ی ما اصلا این نبود که این‏ها دارند می‏گویند. گروه دیگری هم می‏گویند حتی اگر خواسته‏‏ی ما همین باشد، حاضر نیستیم از این طریق‏ دنبال مطالبات‏مان برویم. برای این که تجربه‏ای دارند و می‏دانند نمی‏شود که طی چند ماه پس از شرکت در انتخابات به شعارهای عجیب و غریب برسد. ولو آن‏که آن طرف بزند و یا حتی بکشد، دلیل نمی‏شود که این طرف سیاست‏هایش را بر این اساس تعیین کند.
اما این طرف هم تعیین نمی‏کند. وقتی جنبش خیابانی می‏شود و رهبری‏ که کنترل کند، دستور بدهد و همه از آن تبعیت کنند نداشته باشد، مانند کامیون پرباری خواهد شد که در سراشیبی می‏خواهد دنده‏اش را خلاص کند، بنزین مصرف نکند، با انرژی جاذبه‏ی زمین پایین بیاید. خُب مقداری که آمد، سرعت‏اش به حدی می‏رسد که هیچ‏کس نمی‏تواند کنترلش کند. بعد هم برای این که همه را تحریک کنند که بیایند، خواسته‏های عجیب و غریب طرح می‏کنند. این یک مشکل اساسی است که در این جریان وجود دارد.
مشکل‏ کلیدی‏تری که این جریان دارد ولی به آن هنوز اصلا  توجه نکرده‏، انقلاب رسانه‏ای بود که اتفاق افتاد. انقلاب رسانه‏ای مرز داخل و خارج را برداشته، اما مساله این است که در داخل، آدم‏ها بر اساس شرایط کنونی‏شان حرف می‏زنند و فکر می‏کنند اما در خارج این محدودیت وجود ندارد. بنابراین بین واقعیت داخل و ایده‏ها و شعارهایی که داده می‏شود، شکاف بسیار عظیمی رخ می‏دهد. این شکاف ۳۰−۴۰ سال پیش و حتی ۱۰ سال پیش  اساساً وجود نداشت. بنابراین وقتی این شکاف رخ می‏دهد، کسی نمی‏تواند این دو را با هم جمع کند. کاری ندارد که یک نفر در خارج بنشیند و هرچه می‏خواهد بگوید. اما اگر قرار بود همان حرف را کسی بتواند در داخل بزند، دیگر اصلا این دعواها به‏وجود نمی‏آمد. اما این شکاف عظیمی که این وسط به‏وجود آمده است، مدتی به جلو می‏رود و بعد به بن‏بست می‏خورد.

آقای عبدی، شما معتقدید چون سطح مطالبات مرتب بالاتر رفت، منجر به چیزی شد که ما دیروز در مراسم ۲۲ بهمن دیدیم. ولی این اتفاق به نظر خیلی از ناظران در فاصله‏ی میان عاشورا و ۲۲ بهمن افتاد. تا مقطع عاشورا هم حضور بسیار گسترده بود و فقط دیروز بود که این حضور کم‏رنگ‏تر شد. بر مبنای نظر شما این حضور باید مرتب کم‏رنگ‏تر می‏شد و مثلا  از روز قدس که شروع شد، کم‏‏تر و کم‏تر می‏شد. ولی این اتفاق نیفتاد.
نخیر، منشاء آن از ۱۳ آبان بود اما به مرور خود را نشان داد و از عاشورا به بعد دیگر خود را شدیدتر نشان داد. در آن دوران هم جمعیت هیچ وقت به حد جمعیت ۲۵ خرداد یا حتی ۳۰ خرداد نرسید. به خاطر این که یک جنبش سیاسی ممکن است حتی مجبور شود مطالبه‏اش را کم کند تا نیروهای حامی‏اش را بیشتر بکند نه این که مرتب مطالبه را بیشتر کند و نیروهایش را کم کند. این که در این فاصله خود را نشان داد، بحث دیگری است، اما جریان از آن موقع شروع شد. از ۱۳ آبان این اتفاق افتاد. من خیلی در صدد آن نیستم که بگویم چرا این جریان از آن روز شروع شد؛ ولی کلا کسانی که در این قضیه مسئولیت دارند، باید پخته‏تر تصمیم می‏گرفتند و جلوی این اتفاق می‏ایستادند.

به نظر شما، اجرای دو حکم اعدام در این فاصله، دستگیری‏های گسترده و شدید فقط در هفته‏ی منتهی به ۲۲ بهمن و آزادی‏های شتاب‏زده‏ای که مثلا یک روز قبل از ۲۲ بهمن انجام می‏شد، بستن روزنامه‏ها و… تاثیری در قضیه‏ی دیروز نداشته است؟
من اصلا به رفتار آن طرف کاری ندارم.

اما رفتار آن طرف، روی رفتار این طرف تاثیر می‏گذارد.
برای من مهم این است که تصمیم این طرف مستقل باشد. اگر قرار است رفتار آن‏ها روی رفتار این طرف تاثیر بگذارد، همین‏جا دیگر راهمان جدا می‏شود. یعنی کسانی که دارند به نام جنبش سبز حرکت می‏کنند، بیشتر از این که خودشان مستقل تصمیم بگیرند، رفتارشان واکنشی است نسبت به رفتار طرف مقابل. در این صورت، آن‏ها تعیین می‏کنند که این طرف چکار باید بکند. این حرف شما می‏تواند درست باشد. من هم با آن مخالف نیستم. اما اعتراض‏ام هم به همین است.
هیچ‏وقت یک جنبش سیاسی نباید این‏قدر منفعلانه و در واکنش به دیگران حرکت کند. این که اعدام می‏کنند؛ مگر در این مملکت کم اعدام شده که حالا شما دو مورد آن را دارید می‏شمارید؟ یا این که کتک می‏زنند، زندان می‏کنند یا هر چیز دیگری… این‏ها همه سابقه داشته، از قبل بوده و بعد از این هم خواهد بود. این‏ها اتفاق‏های جدیدی نیستند که بخواهیم بگوییم اتفاق خیلی خیلی مهمی رخ داده است. اما اگر به این وسیله دارند تعیین می‏کنند که این طرف چه نوع رفتاری بکند، نتیجه‏ی آن همین می‏شود. اعتراض من هم همین است.

البته منظور من تاثیر رفتار آن جناح بر سران جنبش نیست؛ منظورم بر بدنه‏ی جنبش و بر مردم است. مردم قرار است به خیابان بیایند.
مساله‏ ی من هم همین است. وقتی مردم بدون رهبری به خیابان بیایند، همین می‏شود. جنبش اجتماعی باید رهبری داشته باشد. هنگامی که او می‏گوید بایستید! بایستند و وقتی بخواهد که جلو بروند، جلو بروند. یا تعیین کند که چه شعاری داده شود یا نه. وقتی کسی گوش نمی‏کند، آخرش به همین‏جا می‏رسد. آن کسی هم که حرف‏اش را گوش نمی‏کنند، باید به مسئولیت‏اش دقت کند. وقتی کسی گوش نمی‏کند و به خیابان می‏‏آیند، نتیجه‏اش هم همین است.
من با آمدن به خیابان، وقتی که روی آن کنترلی نباشد، صددرصد مخالف‏ام. به همین دلیل هم از ابتدا با آمدن در خیابان مخالف بودم. نه به خاطر این که این کار در جنبش سیاسی بد است. اما وقتی با آمدن توی خیابان موافق‏ام که رهبری صددرصد شناخته شده و مشخص و صاحب‏نفوذی داشته باشد که همه از او حرف بشنوند. وقتی شما به خیابان می‏آیید، ممکن است یک پلیس به شما حمله کند. شما باید چکار کنید؟ حق ندارید از خودتان دفاع کنید. به هیچ وجه! به خاطر این که این‏جا یک عمل جمعی است که دارد انجام می‏شود. این رهبری جنبش است که آدم‏ها را به خیابان آورده است و باید بگوید «اگر پلیس زد، بزنید» یا این که اگر «پلیس زد، فرار کنید» و یا «اگر پلیس زد، بشینید». او باید تعیین کند، نه این که هر کسی در خیابان برای خودش تصمیم بگیرد چه‏کار کند یا چه‏کار نکند.

دقیقاً آن‏چه را دست‏کم از طرف خیلی از تحلیل‏گران و ناظران به عنوان نقطه‏ی قوت جنبش سبز بیان می‏شده، یعنی نداشتن رهبری متمرکز و کاریزماتیک، شما به عنوان نقطه‏ی ضعف این جنبش می‏بینید. آیا برداشت من درست است؟
اولاً در کجای عالم نداشتن رهبر یک نقطه‏ی قوت است؟ این بازی مسخره‏ای بود که عده‏ای شروع کردند برای این که بگویند رهبری نداریم. خواستند دفاع هم بکنند. پس می‏گفتند این نقطه‏ی قوت‏اش است. اما کی گفته رهبری کاریزماتیک باید باشد؟ رهبری کاریزماتیک با رهبری قانونی و عرفی فرق می‏کند. شما می‏توانید یک جنبش داشته باشید که رهبری قدرت‏مندی داشته باشد، کاریزما هم نباشد و مبتنی بر عقلانیت باشد. اما کجای عالم و آدم می‏شود حرکتی را پیدا کرد که رهبری نداشته باشد، بعد بگوییم این نقطه‏ی قوت‏اش است؟
این همین بازی‏هایی است که درمی‏آورند. چون نمی‏توانند بپذیرند، می‏خواهند یک جریان بدون رهبری راه بیاندازند، بعد هم بگویند این نقطه‏ی قوت‏اش است. خُب حالا این هم نقطه‏ی قوت‏اش! ما باید چیزهایی بگوییم که مبتنی بر حداقل‏هایی باشد. یعنی چه که هر کسی رهبر خودش است؟ من نمی‏فهمم یعنی چه.
مثلا من ۱۰ نفر را به خیابان می‏آورم، پلیس حمله می‏کند؛ یکی از آن‏ها فرار می‏کند، دیگری می‏ایستد کتک می‏خورد و آن یکی هم پلیس را می‏زند. هرکدام خودشان تصمیم می‏گیرند دیگر. هیچ کس هم حق ندارد به آن دیگری دستور بدهد. نتیجه این می‏شود که هر سه چوب سیاست را می‏خورند، بدون آن که نان آن را بخورند.

آقای عبدی، الان با توجه به مجموعه‏ی آن‏چه که پیش رفته و جنبش به این‏جا رسیده، اگر برداشتم درست باشد نظر شما این است که جنبش باید به خواست‏های اولیه‏اش برگردد و یک رهبری متمرکز و قدرت‏مند داشته باشد. به نظر شما الان راهکار این است؟
نه من اصلا چنین راهکاری برای جنبش سبز ندارم. برای این که من به بنیان‏های آن همیشه اشکال‏هایی داشتم. من معتقدم  این نوع سیاست‏ها در ایران جواب نمی‏دهد و نمی‏تواند جلو برود. مسیرهای دیگری را باید طی کرد که متاسفانه این اوضاع عوض شده است. من هیچ توصیه‏ای برای جنبش سبز ندارم. حتما همین‏طور پیش خواهد رفت؛ خارج از اراده‏ی ما و خارج از خواست ما، خودش هرطوری که دوست دارد پیش می‏رود.

یعنی الان اگر  کسانی که به عنوان سران جنبش شناخته شده‏اند، مثلا آقای موسوی، آقای کروبی و آقای خاتمی بخواهند بشینند و راهی برای برون‏رفت از این مرحله پیدا کنند، شما به عنوان یک نظریه‏پرداز هیچ توصیه‏ای به آن‏ها ندارید؟
این‏جا من فقط یک طرف قضیه را صحبت کردم، طرف حکومت را هنوز صحبت نکرده‏ام. به نظر من، فارغ از همه‏ی این مسائل، اصل تصمیم را باید حکومت بگیرد. حکومت اشتباه مهلکی را انجام داده است. به نظر من، اتفاق دیروز همان‏قدر که برای جنبش سبز می‏توانست درس‏آموز باشد، حکومت هم باید از آن درس بگیرد.
جمع کردن یک مساله با حل کردن آن خیلی خیلی فرق می‏کند. قبلا هم که از من پرسیده بودند ۲۲ بهمن چه می‏شود، گفتم اتفاقی نمی‏افتد و این‏ها مساله را جمع می‏کنند. هیچ نکته‏ی خاصی رخ نمی‏دهد. دلایل خاص خودم را هم داشتم. اما همان‏جا به کسانی که این سؤال را می‏کردند، متذکر شدم که این خطری است که حکومت را تهدید می‏کند که فکر کند این مساله حل شده است. ماهیت این مساله نرم‏افزاری است و به هیچ وجه نمی‏توان آن را با ابزارهای سخت‏افزاری حل کرد.
من بیش از آن که توصیه‏ای برای جنبش سبز داشته باشم، توصیه‏‏ی اصلی‏ام به حکومت است؛ باید در سیاست‏اش تجدید‏نظر کند. این مساله دیروز حل نشده است. ممکن است به یک معنا تا حدی جمع شده باشد −که حتی من در آن هم شک دارم− اما آن‏چه مساله‏ی کلیدی است، حل نشده است.
حال اگر قرار بر توصیه به آن‏ها باشد؛ فکر می‏کنم بیشترین کوشش جنبش سبز در درجه‏ی اول باید این باشد که توپ را توی زمین حکومت بیاندازد و حکومت را به جایی برساند که سیاست‏های خود را تعدیل کند و تغییر بدهد و این‏ها هم پاسخ مثبتی به او بدهند. وگرنه اگر با این نگاه‏های ایدئولوژیک که یکی سیاه و یکی سفید است به قضایا نگاه کنیم، واقعیت این است که هیچ اتفاق خوبی در مملکت رخ نمی‏دهد.
در مجموع باید کوشش کنند راهی را بروند که توپ به زمین حکومت بیفتد و حکومت خودش مجبور شود تغییراتی را بپذیرد. اگر سیاست درستی را اتخاذ کنند −که من برای آن حتما پیشنهادهایی دارم− این اتفاق دیر یا زود رخ خواهد داد.

مصاحبه‌گر: میترا شجاعی
ادامه مطلب ...

نامه سرگشاده فاطمه کروبی خطاب به خامنه ای: تا دیر نشده به داد جوانان بی نام و نشان برسید

0 نظرات
شبکه جنبش راه سبز (جرس): فاطمه کروبی همسر مهدی کروبی در نامه ای خطاب به آیت الله خامنه ای رهبر در خصوص اتفاقات روز ۲۲بهمن و دستگیری فرزند و حمله به همسرش و شرایط حاکم بر جامعه  اتقادات صریحی را مطرح کرد. و از آیت الله خامنه ای خواست که" تا دیر نشده به دادخواهی فرزندان بی نام و نشان این کشور بویژه دستگیر شدگان جوان اخیر برسید. پیش از آنکه کامران ها و محسن های دیگر زیر شکنجه این افراد بی مسئولیت جان دهند و حیثیت این کشور و نظام را به چالشی اساسی بکشانند، تدبیری " کند.    
 به گزارش سحام متن کامل این نامه  بدین شرح است:


بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیت اله خامنه ای – مقام معظم رهبری
با سلام و احترام

در ارتباط با راهپیمائی ۲۲ بهمن امسال و حوادث پیرامون آن که شخصا شاهد بخش کوچکی آز آن بودم و یا فرزندم علی پس از آزادی بیان کرد با در نظر گرفتن خدا، صادقانه و به نیت درمان این غده ی سرطانی که تمامیت نظام و اسلام را نشانه گرفته است و با این امید که دستور صریح و قاطع جنابعالی به افراد صالح به پاک کردن همیشگی آن منجر شود، نکاتی به استحضار می رسانم. اینجانبه از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷ در کنار همسرم در مبارزه علیه رژیم سفاک پهلوی فراز و نشیب هائی را پشت سر گذاشتم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به لطف خداوند متعال توفیق یافتم در بنیاد شهید در دوران دفاع مقدس در بخش دارو ودرمان به مجروحان و وخانواده های معزز شهدا خدمت نمایم و مورد تقدیر کتبی امام (ره) قرار گیرم. پس از آن نیز در هر مسئولیت اجرائی قرار گرفتم و یا نمایندگی مردم در مجلس را بر عهده داشتم، سعی کردم با خدمت به مردم بطور عملی از نظام و انقلاب حمایت کنم. همگان میدانند که اینجانبه از بدو انقلاب تاکنون نیز همواره از انقلاب، نظام و آرمان های امام و شهدا دفاع کرده و می کنم. استدعا دارم آنچه که در این نامه به نگارش در آمده را تنها از سر دلسوزی و برای پیشگیری از جنایات آتی علیه فرزندان این سرزمین بدانید، نه برای فرزندم علی که بازداشت او فقط یک نمونه کوچکی است از این دریا. توضیحات زیر تنها در این راستا بیان می گردد و لاغیر.

فرزند سوم ام علی که در سن ۲ سالگی دستگیری و محکومیت ۵ ساله پدر را در شمیران تجربه کرده بود، در کنار پدرش در راهپیمائی ۲۲ بهمن به رسم همه ساله شرکت کرد. همه گروه های سیاسی و شخصیت های هر دو جریان از مردم برای شرکت در این راهپیمائی بزرگ دعوت کردند و از آنان خواستند با پرهیز از افراط گرائی و خشونت زبانی و فیزیکی بطور آرام شرکت کنند. متاسفانه خشونت طلبان که حیات سیاسی و اقتصادی خود را در خشونت و بحران می بینند با دستور به پیاده نظام های بی هویت به همسرم این یار دیرینه امام و مردم یورش بردند که ابعاد آن را همگان می دانند. اینجانبه که برای شرکت در راهپیمائی رفته بودم با فاصله ای اندک شاهد آنچه گذشت بودم. در همان موقع، علی به جرم نانوشته شرکت و کمک به حفاظت از پدر دستگیر و به مسجد امیر المومنین (ع) برده شد و در خانه خدا این محل امن الهی در کنار سایر بازداشت شدگان کتک خورد و ناسزا شنید.

هنگامیکه اسامی بازداشت شدگان را یادداشت می کردند، اوباش هائی که امروز در لباس ضابطان قرار گرفته اند به هویت علی پی بردند و پس از ده دقیقه و کسب اجازه از مسوولان ارشد خود، او را از جمع جدا کرده و بشدت مورد ضرب و جرح قرار دادند. این از خدا بی خبران مکان امن الهی را به شکنجه گاه فرزندان مردم تبدیل کردند. آنان در کنار ضرب و جرح شدید فیزیکی علی با بکارگیری سخیف ترین و زشت ترین الفاظ نسبت به فاطمه و مهدی کروبی او را تحت فشار روحی قرار دادند و در قبال اعتراض علی نسبت به آن اهانت ها و شکستن حرمت مسجد، نه تنها خشونت فیزیکی و زبانی را افزایش دادند بلکه این مرد ۳۷ ساله را در خانه خدا تهدید به … کردند – مجازات ارتکاب آن فعل در قانون مجازات اسلامی مرگ است. خدا می داند این جماعت وقیح با دست بازی که دارند بر سر جوانان کم سن و سال این کشور چه آورده و می آورند.
براستی که زبان و قلم از بیان وحشی گری این قوم که این روزها بر فرزندان این مرز و بوم حاکم شده اند قاصر و ناتوان است.

دستگیری علی فتح الفتوحات این جماعت بی هویت بوده که با افتخار و برای مرعوب کردن سایر بازداشت شدگان او را شکنجه می کردند. در هنگام انتقال بازداشت شدگان آنان علی را از جمع جدا کرده و به گارد ویژه به سرکردگی افراد فاسدی می سپارند که دور جدید شکنجه او آغاز می گردد. در هنگام شکنجه از او فیلم گرفته و با افتخار از اینکه فرزند مهدی کروبی در اسارت آنان است با زشت ترین الفاظ به مهدی کروبی و خانواده او توهین می کنند. هنگامیکه دستور انتقال و آزادی علی به پایگاه خیابان شهید مطهری می رسد، مامور شکنجه ضمن اظهار تاسف می گوید اگر ۲۴ ساعت دیگر اینجا بودی جنازه ات را تحویل می دادم. البته جا دارد از رفتار انسانی افسران پایگاه شهید مطهری و تلاش آنان در جهت درمان علی تشکر شود. برای نجات سایر بازداشت شدگان ایشان آمادگی دارند جزئیات بیشتر را در اختیار هر مقامی که صلاح بدانید قرار دهند.

آین رنجنامه برای علی نیست زیرا او امروز تحت درمان و در کنار خانواده اش است. این نوشته برای آن است که جنابعالی تا دیر نشده به دادخواهی فرزندان بی نام و نشان این کشور بویژه دستگیر شدگان جوان اخیر برسید. پیش از آنکه کامران ها و محسن های دیگر زیر شکنجه این افراد بی مسئولیت جان دهند و حیثیت این کشور و نظام را به چالشی اساسی بکشانند، تدبیری نمائید. امروز متاسفانه شاهد قوه قضائیه مستقل و مقتدر که بتواند به تظلم خواهی مردم رسیدگی کند و یا مجلسی توانمند که بخواهد به حمایت از حقوق مردم مبادرت کند نیستیم، فلذا از حضرتعالی خاضعانه و مصرانه می خواهم بداد مردم و ظلمی که بر آنان می رود برسید و از مسوولان قضائی بخواهید که چرا به جنایت آمران و عاملان اصلی جنایات کهریزک و سایر بازداشتگاه ها رسیدگی نمی کنند که اگر به دستور بجای جنابعالی در قبال کهریزک بدرستی عمل کرده بودند، امروز قطعا شاهد تکرار مجدد آن نبودیم.
ادامه مطلب ...

ما سبزها از این پس تنها رهبری موسوی، کروبی و خاتمی را به رسمیت می‌شناسیم

0 نظرات

یکی از آسیب‌های وارده به هر جنبش اجتماعی به وجود آمدن انشقاق و سردرگمی در بدنه آن به دلیل چندسر شدن جنبش است و این مساله در تاریخ یکصد سال اخیر ایران بارها تکرار شده است. اختلاف آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت که منجر به شکست نهضت شد یکی از این موارد است.
در مورد جنبش سبز نیز می‌توان همین آسیب را مطرح کرد. هشت ماه پیش مردم براساس رایی که به میرحسین موسوی و مهدی کروبی دادند اعتراضی را بر علیه نادیده گرفته شدن حقوق سیاسی اجتماعی‌شان آغاز کردند. از آن پس میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی به عنوان رهبران اصلی جنبش و مورد توافق سبزها مطرح شدند.
یکی از آسیب هایی که در ماههای اخیر جنبش سبز گرفتار آن شده است به راه افتادن موجی از افراد است که چه بسا با نیات خیرخواهانه باعث سردرگمی حامیان جنبش در تصمیم‌گیری در بزنگاه‌های حساس شده است. این آسیب از یک سو به خاطر محدودیت‌های شدید رسانه‌ای موسوی و کروبی در داخل کشور، و از سوی دیگر به خاطر دسترسی وسیع‌تر و آسان‌تر این افراد به رسانه تشدید شده است.
از بیانیه‌های تک نفره و چند نفره گرفته تا برخی ادعاهای بلند پروازانه همگی به این تفکر دامن می‌زند که عده‌ای که خود را پیشروان جریان سبز
می‌دانند نوعی زاویه بندی با رهبران اصلی این جنبش پیدا کرده‌اند. گذشته از وجود یا عدم وجود این زاویه بندی، باید به آسیب جدی تاکتیک‌های
چندگانه و ایجاد سردرگمی در میان مردم اشاره نمود. به عنوان مثال میرحسین موسوی، در سخنان اخیر خود از مردم خواسته بود تا با آنچه او از آن به «هویت واقعی» تعبیر کرده بود به میدان بیایند. این «هویت واقعی» همان سبزپوش به میدان آمدن بود که با منطق سیاسی جنبش سبز هم مطابقت داشت. اما به خاطر سعی و خطاهای عده‌ای فعال دنیای مجازی و دور از فضای واقعی جامعه ایران جمعیت سبزپوش میلیونی دیروز در میان سایر راهپیمایان جذب شد و به چشم نیامد و فرصت سوء استفاده از این ماجرا را برای رسانه‌های حامی کودتا فراهم کرد.
اما آیا این تمرکز بر روی مواضع سه رهبر فعلی جنبش به معنای حذف یا نادیده گرفتن دیگر پیشروان است؟ پاسخ به این سوال منفی است. تبعیت از سه رهبر اصلی جنبش که با در نظر گرفتن ظرفیت‌های موجود داخل کشور، اعلام موضع می‌کنند به تداوم و بقای هدفمند جنبش کمک می‌کند. دیگران همواره حق نظردهی و اعلام موضع را دارند. تنها چیزی که در این میان باید از آن کناره گرفت ادعای رهبری جنبش از سوی پیشروان این جریان است. یک جریان سیاسی- اجتماعی برای بقای خود نیاز به ساماندهی دارد و این ساماندهی همچنان که نیازمند همفکری با بزرگان آن جریان سیاسی است نیازمند نظم و دوری جستن از چندگانگی نیز هست. بسیاری از حامیان جنبش سبز ممکن است بر اساس حقی که دارند مواضع شخصی خود را در مورد امر سیاست و دین و فرهنگ بیان نمایند اما وقتی رهبران اصلی از پیشروان یک جریان تفکیک شده باشند، اظهار نظر یک شخص واحد باعث سلب اعتماد از یک جریان مردمی نمی‌شود.
بنابراین به نظر می‌رسد در این مرحله حساس در حیات جنبش همگی ما سبزها وظیفه داریم به رهبری موسوی، خاتمی و کروبی تا زمانی که خواست‌های واقعی جنبش سبز را دنبال می‌کنند، گردن نهیم.
ادامه مطلب ...

عفو بین الملل: حکومت ایران واقعیات را تحریف می کند

0 نظرات

سازمان عفو بین الملل در واکنش به گزارش تازه دولت ایران به سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در این کشور، نگاه حکومت ایران را در این مورد "بدور از واقعیت" دانست و حکومت را به "تحریف" واقعیت ها متهم کرد.
گزارش دولت ایران در چارچوب اجلاس "بررسی ادواری جهانی شورای حقوق بشر" به سازمان ملل ارائه شده است.
حسیبه حاج سهراوی، معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بین الملل در واکنش به گزارش دولت ایران در مورد وضعیت حقوق بشر در این کشور می گوید: "مسئولان حکومت ایران یا واقعا هیچ ایده ای در مورد واقعیت ندارند و یا نمی خواهند آن را بپذیرند".
سهراوی معتقد است دولت ایران این گزارش را به نوعی تهیه کرده است که "گویی در ایران مشکلی به نام حقوق بشر وجود ندارد، و تنها بعضی انتقادات با انگیزه های سیاسی در این کشور مطرح شده است".
معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بین الملل پیشاپیش از کشورهای جهان خواسته است که در جلسه بررسی وضعیت حقوق بشر ایران که ۱۵ فوریه برگزار خواهد شد به "آنچه که واقعا در ایران می گذرد توجه کنند".
سهراوی به بازداشت های گسترده، برخورد های خشونت آمیز با اعتراضات مسالمت آمیز مردم پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران و شکنجه و "مرگ بازداشت شدگان" به عنوان بعضی از این واقعیت ها اشاره می کند.
"در ایران شکنجه و اعتراف گیری ممنوع است"
ایران در بخشی از گزارش خود به سازمان ملل اعلام کرده که در این کشور هرگونه استفاده از شکنجه به منظور اعتراف گیری ممنوع است.
این در حالیست که سازمان عفو بین الملل در تحلیل خود در مورد گزارش ایران می گوید استفاده از شکنجه و بدرفتاری با بازداشتیان برای اعتراف گیری در این کشور به شکل گسترده ای انجام می شود و با اشاره به "محاکمات نمایشی" مخالفان دولت که در ماههای گذشته از طریق تلویزیون دولتی ایران به نمایش در آمد به ظاهر ضعیف متهمان که در دادگاه به اشتباهات خود اعتراف می کنند اشاره کرده و آن را نوعی "اعتراف اجباری" می داند.
عفو بین الملل در بخش دیگری از تحلیل خود در مورد گزارش حقوق بشر ایران به سازمان ملل به نمونه هایی از نقض حقوق بشر توسط حکومت ایران از جمله در نادیده گرفتن حق آزادی بیان و محاکمه عادلانه اشاره می کند و از نقض حقوق زنان و اقلیت های قومی و مذهبی در این کشور به عنوان نمونه هایی از تحریف واقعیت در گزارش ایران نام می برد.
ایران در این گزارش همچنین به استقلال دستگاه قضایی این کشور اشاره کرده است. عفو بین الملل ضمن رد کردن این موضوع از وجود پرونده های حساس در قوه قضاییه ایران که تصمیم گیری در مورد آنها "به شدت تحت تاثیر ملاحظات سیاسی" انجام گرفته اشاره می کند.
عفو بین الملل همچنین از عدم همکاری ایران با سازمان های بین المللی حقوق بشری انتقاد کرده است و از اینکه ایران بر خلاف آنچه که در گزارش خود به سازمان ملل اعلام کرده، به کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل و دیگر گروههای فعال در این زمینه اجازه سفر به ایران برای تهیه گزارش را نمی دهد ابراز ناخرسندی می کند.
در همین حال عفو بین الملل بعضی از پیشرفت های ایجاد شده در قوانین ایران که در گزارش این کشور به سازمان ملل به آنها اشاره شده را تایید می کند و از جمله به تلاش ایران برای جلوگیری از قاچاق انسان و برابری دیه مسلمانان و غیر مسلمانان اشاره می کند.
برنامه ریزی ایرانیان برای تجمع در ژنو و اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران
اجلاس "بررسی ادواری جهانی شورای حقوق بشر" سازمان ملل از دو سال پیش برای بررسی بیشتر وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف جهان آغاز به کار کرده است و با برگزاری سالانه سه جلسه، از کشورهای جهان می خواهند که هر یک به نوبت در مورد آخرین وضعیت حقوق بشر در آن کشورها گزارشی ارائه دهند تا سپس در جریان اجلاس سازمان ملل، کشورهای عضو سئوالات و احیانا پیشنهادهای خود را به آن کشور انتقال دهند.
قرار است پرونده حقوق بشری ایران در هفتمین اجلاس "بررسی ادواری جهانی شورای حقوق بشر" که دوشنبه، ۱۵ فوریه امسال در شهر ژنو برگزار شود، مورد بررسی قرار گیرد.
در حالی که تا برگزاری این اجلاس سازمان ملل در ژنو چند روز بیشتر باقی نمانده است، همزمان بعضی از ایرانیان خارج از کشور از تلاش برای برگزاری تجمع هایی در مقابل محل این اجلاس خبر داده اند.
ادامه مطلب ...

مدیر سایت کلمه: جریان اطلاع رسانی خاموش نخواهد شد

0 نظرات
مدیر سایت کلمه گفت: امروز دیگر مانند زمان های گذشته نیست که با راهزنی و گردنه گیری بتوان مانع از رسیدن قاصد خبری به مقصد شد.
به گزار ش خبرنگار ندای سبز آزادی، در پی هک شدن سایت کلمه ارگان رسمی اطلاع رسانی میرحسین موسوی توسط گروه موسوم به ارتش سایبری مدیر گروه خبری کلمه تاکید کرد دامنه ی این سایت دزدیده شده است و با توجه به ایمنی بالایی که کلمه داشت این کار جز با کمک دولتی که زیر ساخت مخابرات کشور را در اختیار دارد امکان پذیر نبود.
وی با اشاره به محدودیت های روز افزونی که برای اطلاع رسانی به وجود آمده است گفت: محدودیت ها پیش از این هم بسیار زیاد بود و از پایگاههای خبری تا یک نویسنده ساده را که فقط می خواست صدای اعتراض مردم را به گوش
دیگران برساند شامل می شد اما با توجه به اینکه "کلمه" پایگاهی بود که هیچ گاه از مرزهای قانونی فراتر نرفت و اتفاقا سیاست اصلی آن دید بانی قانون اساسی بود و نیز با توجه به اینکه همواره این سایت در دعوت مردم معترض به آرامش نقش اساسی داشت اینبار راهزنان اینترنتی دچار خطای بزرگی شدند.
وی افزود : در واقع آنان رسانه ی محدود و فیلتر شده همچون یک سایت اینترنتی را برای مهندس موسوی نیز برنتابیدند و احتمالا این را باید ناشی از سیاست ازادی نزدیک به مطلق دانست.
وی ادامه داد: این اتفاق قطعا حرکتی در چارچوب یک سناریوی سازماندهی شده است . چرا که می بینیم تقریبا تمام صداهایی که با پایبندی به قانون اساسی و نگاهی دینی و مذهبی وضعیت موجود را به نقد کشیده اند در حال خاموش شدن هستند تا بتوانند تبلیغات خود را برای انحرافی نشان دادن حرکت اصیل مردم معترض جا بیندازند. برای همین خاموش شدن صدای کلمه با زندانی شدن شخصیت های مذهبی و نورانی چون بهشتی و نوری زاد و دهها روزنامه نگار مومن و وطن دوست را باید دریک راستا و جهت ارزیابی کرد و آن اینکه مردم بی پناه ما نگاه دینی را فقط و فقط باید از تریبون رسمی دریافت کنند و هر کس که مانند آنان نیندیشد مجبور است برچسب منافق و سکولارو کافر و
معاند را بپذیرد.
مدیر کلمه در عین حال تاکید کرد: علیرغم همه محدودیت ها و وضعیتی که فرق چندانی با حصر ندارد تلاش می شود تا جریان اطلاع رسانی در مورد آقای موسوی تداوم پیدا کند ضمن اینکه انشاالله بسیار زود کلمه را از دست گردنه گیران نجات خواهیم داد.
وی خاطرنشان کرد: امروز دیگر مانند زمان های گذشته نیست که با راهزنی و گردنه گیری بتوان مانع از رسیدن قاصد خبری به مقصد شد و چه کلمه باشد و چه نباشد جویندگان حقیقت یابنده خواهند بود.
ادامه مطلب ...

مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان : جمهوریت و اسلامیت نظام ، به رسمیت شناختن حق حاکمیت مردم و آزادی آنان است

0 نظرات
مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه های روز جمعه مسجد مکی این شهر با اشاره به سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران گفت : پدیده انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 رویداد کم نظیری در عصر حاضر است که جهان را تکان داد. در چنین ایامی ملت بزرگ ایران به قیادت رهبر فقید انقلاب اسلامی برای اهداف بزرگی این انقلاب را به ثمر رساندند.
وی افزود : استقلال به معنای رفع هر نوع وابستگی به دیگران که خواست هر ملت آزاده و آزادی است و همچنین آزادی که لازمه و ضرورت اساسی زندگی انسانهاست ، مهمترین اهداف انقلاب بودند. اگر انسان نتواند آزادنه سخن بگوید و بنویسد و آنچه در دل دارد بیان کند ، احساس اسارت و بردگی می کند . و در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران این اهداف برای همه اقشار جامعه مطرح و مهم بودند. آزادی برای قشر ، فرقه ، مذهب و تفکر خاصی مطرح نبود. بلکه شیعه و سنی و دیگر ادیان و تفکرات مختلف خواهان آزادی در چارچوب قانون و شریعت اسلامی بودند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان همچنین اجرای عدالت را از دیگر اهداف انقلاب برشمرد و گفت : موضوع عدالت به قدری مهم است که انبیا برای اجرای آن مبعوث شده اند و کتاب برای اجرای عدالت نازل شده و ترازوی عدل الهی برای آن برپا شده است. بنابراین عدالت جزو اهداف بعثت است که انسان را رعایت حق خدا و مردم فرامی خواند. و یکی از عوامل شکل گیری انقلاب ضرورت اجرای عدالت ، رفع تبعیض و نابرابری و ایجاد برابری و برادری یکسان در میان همه ملت ایران بود. ملت ایران با پیشینه تاریخ و تمدن کهن و بزرگ خود برای استقرار آزادی و عدالت و استقلال و حاکمیت بر سرنوشت خود انقلاب کردند.
مولوی عبدالحمید گفت : اگر چه امروز آزادی و اجرای عدالت که اهداف مهم رهبر فقید انقلاب و مردم بودند ، دغدغه ملت انقلابی و شهیدپرور ایران هستند ، انتظار می رود همان اهداف نه کم و نه بیش برای همه مذاهب و گروهها به معنای واقعی محقق شوند.
وی افزود : اگر برادران اهل سنت بخواهند در هر شهری پیروان خود را تعلیم بدهند و نماز جمعه و اعیاد خود را برگزار کنند نباید احساس مشکل کنند و شیعه و سنی آزادی برابر داشته باشند.باید برای موافق و مخالف آزادی یکسان وجود داشته باشد. صدای مخالفان و معترضان شنیده شود و به همه پاسخ قانع کننده داده شود.
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت : معنای جمهوریت و اسلامیت به رسمیت شناختن حق حاکمیت مردم و آزادی آنان است . در اسلام نیز چنین بوده است که موافق و مخالف سخن خویش را با آزادی بیان کرده اند. به مخالفان پاسخ داده شده است . در مواردی قانع شده اند و اگر اشکالی وجود داشته پذیرفته شده و اصلاح شده است. اجرای عدالت برای همه بوده است و مختص مسلمانان و گروه و طیف خاصی نبوده است. و حتی یهودیان و ادیان دیگر را در قلمرو اسلامی دربر می گرفته است. بخاطر داشته باشیم که حضرت عمر خلیفه دوم مسلمانان فرد مسلمانی را بخاطر قتل یک نفر یهودی گردن زد و مجازات قصاص را بر او اعمال کرد و گفت هیچکس حق کشتن و پایمال کردن حق یک یهودی را ندارد.
مولوی عبدالحمید افزود : در اسلام آزادی مسلمان و غیرمسلمان و موافق و مخالف تصریح شده است. مگر کسانی که اسلحه بردارند که آن مسئله دیگری است ولی کسی که دیدگاهش رابیان می کند باید دیدگاه و نظرش را بشنویم.
وی گفت : ملت ایران با این امید انقلاب را به پیروزی رسانید که اهداف آن محقق شوند و اکنون خواستار بررسی و تحقق همان اهداف هستند. ضمن اینکه خدمات و دستاوردهای انقلاب را نیز ارج می نهند اما می خواهند که اهداف انقلاب و قانون اساسی مورد بررسی و رسیدگی قرار گیرند و همه مواد و بندهای قانون اساسی اجرا شوند و متروکه نشوند. زیرا هزینه های سنگینی را برای انقلاب متحمل شده ایم. جنگ تحمیلی و شهادت صدها هزار تن از فرزندان رشید مملکت از مذاهب مختلف برای تحقق آزادی ، عدالت و مساوات در کنار یکدیگر بوده است.
امام جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه گفت : در راهپیمایی روز 22 بهمن که بنده نیز در آن حضور داشتم همه تفکرات موافق و مخالف و جناحها و گروههای مختلف شرکت کردند . زیرا این روز یک روز ملی است و به یک جناح یا گروه خاصی تعلق ندارد. و باید شعارها ، قطعنامه و سخنرانیهای این روز ملی ، فراجناحی ، فرامذهبی و فراگیر باشد. اگر شعارهای خاص و قطعنامه های خاصی که منافع یک جناح را دربرمی گیرد مطرح شوند برای دیگران ایجاد ناخرسندی و نارضایتی می کند.
مولوی عبدالحمید افزود : در مراسم روز 22 بهمن زاهدان سخنران که شاید اطلاعات زیادی نداشت متاسفانه سخنانی را بیان کرد که مورد اعتراض مردم اهل سنت قرار گرفت. اگر چه ما بخاطر احترام به مراسم ، جلسه را ترک نکردیم اما به این مسئله اعتراض کردیم. آنچه این سخنران مطرح کرد مربوط به اختلافات 1400 سال پیش و جنگ جمل و اختلاف بین حضرت علی با حضرت طلحه و حضرت زبیر و مشابهت آن رویدادها با وقایع عصر حاضر است. زمانیکه یک سخنران به این منطقه می آید چه شیعه باشد و چه سنی با توجه به ضرورت وحدت و اخوت اسلامی که هم مسئولان و هم مردم استان به آن واقف هستند باید از طرح مسایل اختلاف برانگیز بپرهیزد. ( تکبیر مردم )
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت : نباید مسایلی مطرح شوند که موجب رنجش شیعه و سنی گردند. تشبیه اختلافات عصر حاضر با اختلافات 1400 سال پیش و قیاس کردن افراد با کسانی که دست پرورده و شاگردان حضرت رسول اکرم بوده اند کار نادرستی است. حضرت علی و حضرت طلحه ، حضرت زبیر و تمام اصحاب و اهل بیت پیامبر شاگردان مستقیم سیدالمرسلین و امام الانبیا هستند و شاگردان مدارس قم و زاهدان نبوده اند و ما شایستگی و صلاحیت آنرا نداریم که به آنان تشبیه شویم. ( تکبیر مردم )
وی افزود : اگر همه علمای شیعه و سنی جمع شوند به گرد پاهای صحابه و اهل بیت پیامبر نمی رسند ( تکبیر مردم ) آنان انسانهای پاک و مقدسی بودند و اگر با هم درگیر بوده اند درگیریشان بر سر حق و باطل و مادیات و هواهای نفسانی و قدرت نبوده بلکه یک طرف بر حق و طرف دیگر دچار خطای اجتهادی بوده است. اما انگیزه هر دو گروه کسب رضایت خداوند بوده است. ما نباید طیف مخالف خود را با کسانی که قلوبشان پاکتر از همه حتی ائمه بزرگواری چون امام ابوحنیفه ، شافعی و امام مالک و امام حنبل بوده است مقایسه کنیم. بنابراین همه ما بویژه صدا و سیما و سخنرانان از طرح چنین مسایلی بپرهیزیم و صدا و سیما نیز از سخنرانانی استفاده نکند که نام صحابه را به سبکی می گیرند و به آنان اهانت می کنند. اگر کسی به یزید ناسزا بگوید اشکالی بر او وارد نیست زیرا یزید انسان ستمگر و خائنی بود که بهترین فرزند اسلام و نوه پیامبر را به شهادت رساند . اما ما نمی توانیم خود را با امام حسین مقایسه کنیم.
ادامه مطلب ...

علی مطهری: همه زندانیان سیاسی را آزاد کنید

1 نظرات


شبکه جنبش راه سبز(جرس): علی مطهری با تاکید براینکه دولت باید به آزادی های اجتماعی مردم احترام گذاشته و دست از توقیف مطبوعات بردارد، اظهار داشت که دولت باید برای آزادی زندانیان سیاسی اقدام کرده و در ایجاد فضای دوستی و محبت در میان مردم تلاش کند.
نماینده مردم تهران در مجلس گفت: نخبگان مصالح نظام، منافع ملی و اسلامی را بر مصالح و منافع فردی و گروهی خود ترجیح دهند.
علی مطهری در گفت و گو با «خبرآنلاین» در خصوص ارزیابی اش از راهپیمایی وحدت آفرین22 بهمن گفت: این راهپیمایی نشانه وحدت و آشتی ملی بود، اما به این معنی که مردم و خواص احساس کردند حفظ انقلاب اسلامی مهم تر از هر مسئله دیگر است و این موضوع به این معنی نیست که هیچ انتقاد و اعتراضی به حکومت وجود ندارد.
وی ادامه داد: بنابراین نباید دولت مردان تصور کنند که این راهپیمایی به معنی امضا و تایید کارها و روش آنان است بلکه باید حقوقی که در چند ماه اخیر ضایع شده احقاق شود.
این نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی افزود: همچنین باید به تخلفات همه کسانی که در بحران انتخابات متهم هستند، چه کسانی که ادعای تقلب را مطرح کردند و مردم را به حضور در خیابان ها دعوت کردند و چه کسانی که در مناظره ها زمینه این فتنه را فراهم کردند، رسیدگی شود.
فرزند شهید آیت الله مطهری در مورد انتظار و توقع مردم از نخبگان سیاسی خاطرنشان کرد: انتظار مردم این است که نخبگان مصالح نظام و منافع ملی و اسلامی را بر مصالح و منافع فردی و گروهی خود ترجیح داده و کاری کنند که کشور در مسیر توسعه، پیشرفت، عدالت و نزدیک شدن به اهداف انقلاب اسلامی حرکت کند و پیام انقلاب اسلامی که ارایه یک راه جدید به دنیا ست به سایر ملت ها ابلاغ شود.
نماینده مردم تهران در خانه ملت درباره اینکه راهپیمایی باشکوه 22 بهمن پایانی بر نزاع چند ماه گذشته بود، تصریح کرد: همانطور که قبلا اشاره کردم مردم و خواص برای حفظ یک امر مهم تر که انقلاب اسلامی است، در این راهپیمایی وحدت کردند و اختلافات گذشته را کنار گذاشتند؛ اما این به این معنی نیست که اختلافات تمام شده است.
وی ادامه داد: تا زمانی که ظلم هایی که از دو طرف اعمال شده جبران نشود، نمی توانیم ادعا کنیم که این بحران به طور کامل به پایان رسیده است.
این استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه مردم با حضور باشکوه خود در راهپیمایی 22 بهمن چه انتظاری از دولت دارند، گفت: انتظار مردم این است که دولت به امور معیشتی آنها بیشتر رسیدگی کرده و تلاش کند مسئله تورم را کنترل کند. همچنین از رهاسازی فرهنگی خودداری و تلاش نماید از تکرار ابتذال هایی مانند جشنواره تورهای نوروزی جلوگیری کند
وی افزود: دولت باید با مردم صادق باشد و اگر در پشت پرده با قدرت های بزرگ گفت و گوهایی دارد به مردم اعلام کند و مسئله انرژی هسته ای را به رابطه با آمریکا پیوند نزند
ادامه مطلب ...

دعوت ۷۲برای حضور در برابر مقر سازمان ملل در ژنو

0 نظرات

شبکه جنبش راه سبز(جرس): ، در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران، روز دوشنبه گردهمایی در برابر  مقر سازمان ملل در ژنو بشر برگزار می شود.  
 
 
 
روزهای ۱۵ تا ۱۷ فوریه ۲۰۱۰، در مقر سازمان ملل متحد در ژنو ، در هفتمین اجلاس بررسی ادواری جهانی شورای حقوق بشر سازمان ملل، وضعیت حقوق بشر ایران بررسی خواهد شد.
 

شبکه ای از نهادهای حقوق بشری و تشکل های مدنی فعال در اروپا و کانادا و آمریکا، در اعتراض به نقض گسترده و برنامه ریزی شده  حقوق بشر از سوی دولت جمهوری اسلامی در بیش ازسه دهه و در دفاع از مطالبات و مبارزات حق طلبانه و دموکراتیک زنان و مردان و جوانان میهن‌مان، تجمعی اعتراضی ازساعت ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر روز دوشنبه ۱۵ فوریه (۲۶ بهمن ۱۳۸۸) دربرابر مقر سازمان ملل متحد در ژنو برگزار می‌کند.
 

در این گردهمایی از شورای حقوق بشر سازمان ملل  خواسته می شود که:  

۱ – محکومیت سرکوب، شکنجه، سنگسار، تجاوز و اعدام در ایران و درخواست محاکمه آمران و عاملان این اعمال ضد انسانی.
۲ –  آزادی بی قید و شرط کلیه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی.
۳ –  رفع تبعیض جنسیتی علیه زنان و برابری حقوقی و سیاسی و اجتماعی زنان و مردان.
۴ –  حق تجمع وتشکل آزادانه.
۵– حق انتخاب آزاد نوع زندگی و حق آزادی اندیشه و بیان و نشر و پوشش.
۶ – اعزام فوری هیئت بازرسان سازمان ملل متحد برای بررسی وضعیت زندان‌ها و زندانیان.
۷ – تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران از سوی سازمان ملل.
۸ – ملزم کردن حکومت جمهوری اسلامی ایران به رعایت مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر  و میثاق های الحاقی آن و رفع هرگونه تبعیض بر اساس  مذهب، دین، قوم، و جنسیت.

ادامه مطلب ...

تحریم های هدفمند امریکا علیه ناقضان حقوق بشر در ایران

0 نظرات
شبکه جنبش راه سبز(جرس): سناتور جوزف ليبرمن يکی از تدوين‌کنندگان لايحه تازه در سنای آمريکا درباره ايران، گفته است که اين لايحه بر تحريم‌های تنبيهی عليه ناقضان حقوق بشر در حکومت جمهوری اسلامی ايران تمرکز دارد.

جزئيات لايحه‌ای که از سوی سناتور جمهوريخواه جان مک کين و جوزف ليبرمن، سناتور مستقل ايالت کنکتيکت، تهيه و تدوين شده و گروهی از سناتورهای ديگر از آن پشتيبانی کرده‌اند، روز چهارشنبه انتشار يافت.


اين لايحه تحريمی و تنبيهی، با لوايح تحريم‌های پيشين تفاوت عمده‌ای دارد و تمرکز آن نه بر مسئله اتمی دولت ايران که عليه مقام‌های  جمهوری اسلامی که در سرکوب‌ها و نقض حقوق بشر در ايران نقش داشته‌اند، است.
 
 
به گزارش رادیو فردا سناتور ليبرمن يکی از دو تن تدوين‌کنندگان اين لايحه، درتوضيح مفاد آن به راديو اروپای آزاد – راديو آزادی می‌گويد: «اين لايحه، در مورد برنامه تسليحات اتمی ايران نيست. اين اقدام، افرادی را در دولت ايران هدف قرار می‌دهد که با ارتکاب نقض حقوق بشر، عليه مردم ايران عمل می‌کنند.»


وی در گفت و گو با رادیو اروپای آزاد افزود: «ما از جانب مردم آمريکا سخن می‌گویيم که آشکارا به نقض مکرر حقوق بشر توسط دولت ايران اعتراض می‌کنند و در همان حال به مردم ايران، به تظاهرکنندگان، به جنبش سبز می‌گويیم که ما کنش‌ها را می بينيم، صدای تظاهرکنندگان را می‌شنويم و در کنار آنها قرار داريم. به دولت ايران نيز که حقوق شهروندان ايرانی را زيرپا می‌نهد، تأکيد می‌کنيم که برآنيم تا عليه شما اقدام کنيم.»


اين لايحه به ويژه از رئيس جمهور آمريکا می‌خواهد تا دولت وی، فهرستی از کسانی که در حکومت ايران، حقوق بشر را ناديده انگاشته، تهيه و همواره آن را به روز کند و سپس تحريم‌های هدفمند عليه آنان اعمال نمايد؛ مانند منع صدور رواديد، محدود کردن مسافرت‌های برون‌مرزی آنها و جلوگيری از فعاليت‌های مالی اين افراد.


باراک اوباما، رئيس جمهوری آمريکا، روز سه شنبه گذشته، از تحريم‌های جديد عليه جمهوری اسلامی سخن گفت که به خاطر تقابل جمهوری اسلامی با جامعه جهانی برسر برنامۀ اتمی ايران پيش بينی شده است.


دو مجلس نمايندگان و سنای آمريکا نيز پيش از اين، هر يک به طور جداگانه، دو لايحه تحريم صدور بنزين به ايران را تصويب کرده‌اند که به برنامه‌های اتمی دولت ايران مربوط است، ولی ماهيت و هدف‌های لايحه جديد پيشنهادی سناتورها، با آنچه تاکنون تصويب شده متفاوت است و بر مسئله حقوق بشر در ايران تمرکز و تأکيد دارد.


اين لايحه برای تصويب، بايد يک سلسله مراحل قانونی را طی کند و پس از تصويب سناتورها، در صورت توشيح آن از سوی رئيس جمهوری آمريکا، قانونی بر قوانين موجود تحريم‌ها می‌افزايد.


سناتور ليبرمن همچنين گفت: «سرنوشت رژيم بنيادگرا و سرکوبگری که سی و يک سال با خشونت فزاينده حکومت کرده است، هنگامی رقم خورد که با تظاهرات مردم ايران عليه انتخابات ناعادلانه برخورد کرد.»

آقای ليبرمن افزود: «ما به عنوان امضاکنندگان پيمان‌های بين‌المللی درباره حقوق مدنی و سياسی ملت‌ها، مسئوليت اصولی داريم تا عليه ديگر امضاکنندگانی که امروز مانند دولت ايران اين پيمان‌ها را زير پا می‌نهند، اعتراض کنيم.»
 
 
 

سناتور جوزف ليبرمن همچنين در گفت‌وگو با راديو اروپای آزاد – راديو آزادی ضمن تحسين از مردم ايران گفت: مردم آمريکا در کنار ايرانيان هستند، ما صدای شما را می‌شنويم و از هر آنچه که در جهت کمک به تعيين سرنوشت‌تان بتوانيم انجام دهيم، دريغ نخواهيم کرد. بدانيد، سرانجام هدف شما که همانا آزادی جهانشمول شماست، پيروز خواهد شد.
 
ادامه مطلب ...

مراسم روز ۲۲ بهمن بی‌آنکه شکاف نظام مقدس ترمیم شود، به پایان رسید.

0 نظرات

پایداری این شکاف، برخلاف قدرت‌نمایی سازماندهی شده نظام مقدس، مهمترین مسئه‌ای است که سلطان تلاش خواهد کرد واقعیت آن را در پسِ  نمایش امروز‌ پنهان کند. شکافی که از هشت ماه پیش به وجود آمده و روز به روز به عمق آن افزوده می‌شود.

من، امروز، نظام مقدس را تنها در بازسازی و باز‌نمایی بصری حجم طرفداران خود، پیروز میدانی می‌دانم که شکست سخت، فرجام آن است.

بی‌مجادله در مورد وزن‌ سبز‌ها و غیر سبز‌ها در مراسم ۲۲ بهمن، بر این باورم که  مهمترین کارکرد این توده درهم، افزایش توهم قدرت و مشروعیت سلطان است.

هیچ سیاست، رفتار، تهدید و کنشی نمی‌توانست به اندازه آنچه که امروز در خیابان‌های تهران دیده شد،‌ بر توهم سلطان و تاکید وی بر آنچه که در هشت ماه گذشته کرده و  آن را سایه‌ای از اراده صاحب امر و قدرت لایزال الهی می‌داند، بیفزاید.

سلطان با مشاهده این توده عظیم، قطعن به راهی که هشت ماه است در آن پای گذارده، راسخ‌تر و مطمئن‌تر از گذشته ادامه خواهد داد و این نکته‌ای است که نباید از آن غافل شد.

یادمان باشد، یکی از اهداف جنبش سبز، سرنگونی استبداد و دیکتاتوری در هر لباس و مقام است.

بقای مستبد و تاکید آن بر استبداد‌گری، نتیجه‌اش همبستگی و انسجام کسانی خواهد بود که برای ایرانی آزاد تلاش می‌کنند.

از مراسم  ۲۲ بهمن، باید به عنوان مهمترین روز برای نظام مقدس و سلطان برای ادامه استبدادگری و انسجام بیشتر سبز‌ها یاد کرد.
برگرفته ازوبلاگ بهنام قلی پور

۲۲ بهمن سال ۱۳۸۸
ادامه مطلب ...

ده دلیل برای پیروزی سبز در 22 بهمن / سبز سبزم ریشه دارم، من درختی استوارم

0 نظرات
1. علیرغم امکانات نامشروع و حرام کودتاچیان و ماشین عظیم سرکوب و فریب و ارعاب مردم باز هم آمدند تا نشان دهند که همچنان سبزند و خسته نیستند.

2. نشان دادیم که بازی تمام نشده چون واقعا بازی هنوز تمام نشده است و تا ستمگری و دیکتاتوری بر ایران حکمفرما باشد هر باره همین بساط است.

3. ما می دانیم که به هر بار آمدنمان ماشین کودتا فرسوده تر می شود. پس ما باز هم می آییم تا فرسوده ترشان کنیم.

4. ما پیروزیم چون داریم می آموزیم که آزادی آسان نیست و پشتکار داشتن (که سرمایه عظیم تمام پیروزی هاست) را تمرین می کنیم.

5. ما پیروزیم، چون از 22 خرداد به بعد پیروز بوده ایم، ما پیروزیم چون احساس عزت ملی امان، چون غیرت وطنی امان، چون اعتماد به نفس انسانی امان را روز بروز بیشتر می بینیم.

6. .ما باز هم پیروز شدیم چون همه دیدند از ترس ما خیابان ها و میدان ها را بلندگو باران کردند

7. ما باز هم پیروز شدیم چون از ترس ما خبرنگاران را قرنطینه ای با اتوبوس به میدان آزادی بردند تا از مزدبگیران خودشان فیلم و عکس و خبر تهیه کنند ولی ویدئوهای ارسالی سبزهای داستان دیگری را به دنیا خواهد گفت.

8. ما پیروزیم چون مردم باز هم دیدند که حکومت کودتا به آنجا رسیده که برای مقابله با مردم خودش اینترنت و موبایل ها را قطع می کند، آب پاش زرهی چینی در برابر مردم قرار می دهد و حتی سطل های زباله را عوض می کند.

9. ما پیروزیم چون کروبی بزرگ، این پدر شجاع و جان برکف باز به میان مردم آمد و همگی کاری کردیم که این ها نتوانند این مراسم را به نام خود بنویسند.


10. و آخر اینکه ما پیروزیم چون می دانیم که انسانیم و ادعای فرعونی و خداگونگی نداریم. همچون کبک سر در برف نمی کنیم و از اشتباهاتمان درس می گیریم. ما خود را نقد می کنیم، ما خود را باز می سازیم، ما خود را بهبود می دهیم. ما پیروزیم چون به آینده ی راهمان امیدوارم و نخواهیم گذاشت امید را همچون رایمان از ما بدزند. همانطور که میرحسین موسوی رییس جمهور واقعی ملت ایران گفت، ما داریم راه سبز امید را زندگی و تمرین می کنیم.

همه خسته نباشیم و استوار تر و امیدوارتر در راه سبز امید زندگی می کنیم تا زندگی کودتاچیان را به پایان برسانیم. سبز یعنی استقامت تا بهار.
به نقل ازوبلاگ حرف حساب
ادامه مطلب ...

نامه سرگشاده ۱۱۶ استاد دانشگاه به رهبر ایران

0 نظرات
یکصد و شانزده نفر از استادان دانشگاه تربیت مدرس تهران در نامه ای به آیت الله خامنه ای خواستار آزادی زندانیان سیاسی و توقف برخورد با دانشجویان شدند.
امضاء کنندگان این نامه که تنها یکروز مانده به مراسم راهپیمایی روز ۲۲ بهمن در ایران منتشر شده، از نحوه مواجهه با دانشجویان ابراز نگرانی کرده و خواستار آن شدند تا رهبر ایران با "برخوردهای غیرمتعارف و غیرمعمول با دانشگاهیان" مقابله کند.
در نامه اساتید دانشگاه تربیت مدرس، امضاء کنندگان خطاب به رهبر ایران نوشتند: "زمانی مقرر بود که برای تشویق دانشجویان و اعضای هیات علمی به تضارب افکار و اندیشه‏های گوناگون، فضای امن سیاسی اجتماعی در دانشگاه‏ها فراهم شود؛ از برخوردهای نظامی- امنیتی پرهیز گردد؛ نیروهای امنیتی به حریم دانشگاه‏ها وارد نشوند و مسائل دانشگاه‏ها از مجاری قانونی دانشگاهی پیگیری شود؛ اما شرایط موجود اینگونه نیست."
در بخشی از این نامه از ورود آزادانه نیرو های امنیتی و اطلاعاتی به دانشگاه ها و بازداشت دانشجویان ابراز نگرانی شده است.

هاشم آقاجری، معصومه ابتکار، مهرداد بهمنش، بهرام سحابی، علیرضا محجوب، جواد نیستانی به همراه اسامی ۱۱۰ نفر دیگر از اساتید دانشگاه تربیت مدرس، از امضاء کنندگان این نامه اند که خواستار آزادی علیرضا بهشتی و قربان بهزادیان نژاد (از اساتید این دانشگاه) شده و نوشتند: "باید از نقش‏ آفرینی افراطیون که به نظر نمی‏رسد دلسوز اسلام و کشور باشند،جلوگیری به عمل آید و همه امور بر محور قانون اساسی تعریف گردد."
عصر دیروز (سه شنبه ۲۰ بهمن) علیرضا بهشتی حسینی، استاد دانشگاه تربیت مدرس و از مشاوران ارشد میرحسین موسوی با سپردن وثیقه، از زندان آزاد شد.

'به خشونت علیه مردم ایران پایان دهید'

با انتشار نامه ای دیگر ۱۵۰ نفر از روشنفکران، نویسندگان و اساتید دانشگاهی ایران و جهان با انتشار فراخوانی خواستار پایان "خشونت ها علیه مردم ایران" شدند.
این فراخوان که روز سه شنبه (۲۰ بهمن) منتشر شده است، امضا کنندگان با انتقاد از برخورد خشن حکومت ایران در مواجهه با معترضان به نتایج انتخابات خرداد گذشته، خواستار پایان بخشیدن به بکار گیری خشونت علیه مخالفان دولت شدند.


در بخشی از این فراخوان آمده است که "برغم زندانی کردن چند هزار نفر و پخش اعترافات زیر فشار و شکنجه در رسانه ها، مردم دست از اعتراض شان نکشیده اند و با اتکاء به راهبرد عدم خشونت اعتراض خود را نسبت به وضع موجود بیان می کنند".
در میان امضاء کنندگان این فراخوان نام شیرین عبادی، کریم لاهیجی، داریوش آشوری، یرواند آبراهیمیان، اسلاوی ژیژک، ارنستو لالکو و رامین جهانبگلو به همراه بسیاری از روشنفکران و استادان سرشناس جهان مشاهده می شود و این فراخوان در کنار زبان فارسی به زبان های انگلیسی، فرانسه، عربی، و اسپانیایی نیز منتشر شده است.
امضاء کنندگان فراخوان از تمامی مجامع جهانی درخواست کرده اند تا از دولت ایران بخواهند تا حقوق مردم ایران را تأمین کنند و نوشتند: "امروز موج اختناق و سرکوب خونبار تازه ای جامعه مدنی ایران را در معرض خطر قرار داده است و بر تمامی روشنفکران و آزاداندیشان سراسر جهان است که در مقابل چنین خطری بیدرنگ و با تمامی توان به پشتیبانی از مردم آزادی خواه ایران برخیزند."
در همین رابطه و در آغاز هفته جاری آمریکا و اروپا در بیانیه ای مشترک، نگرانی خود را از احتمال برخوردهای خشونت‌بار با معترضان در مراسم سالگرد انقلاب ایران که روز پنجشنبه ۲۲ بهمن (۱۱ فوریه) برگزارخواهد شد، اعلام کرده بودند.
در بیانیه آمریکا و اروپا "بازداشت های گسترده، محاکمه های دسته‌جمعی، خطر اعدام معترضان، ارعاب اعضای خانواده دستگیرشدگان و تداوم جلوگیری از آزادی بیان" مخالف هنجارهای حقوق بشر اعلام شده بود.
ادامه مطلب ...

آقای حاتمی کیا...سلام!

0 نظرات

شاید زودتر از این ها می بایست چنین متنی را می نوشتم.نه به این خاطر که تاثیر به سزایی داشته باشید.حداقل این که به زعم خود آن چه را که می بایست می گفتم.ازقبل از انتخابات تا به امروز که تقریبا هشت ما از آن می گذرد برخی از ما دلگرم بودیم به این که مردمان بزرگی از این سرزمین با سابقه هایی که مارا به متهم نداشتن آن می کنند در کنار ما هستند و نمی توان هر انگی را به ما چسباند.مردان بزرگی از همه ی عرصه های سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی و هنری...که جنبش سبز ما تنها یک تحریک و هیجان زود گذر نیست بلکه صاحب اندیشه و ریشه است.صبر کردیم . صبر کردیم و صبر کردیم.خیلی ها مارا تنها نگذاشتند و برخی هم درتقیه نشسته اند.از جمله ابراهیم حاتمی کیا.که برای ما و نسل ما تنها یک فیلم ساز نبود او و برخی از چهره های ادبی و فرهنگی و هنری معلم های ما بودند و آن چه که ما در این روزها از خود بروز می دهیم در واقع درس پس می دهیم.او جزء نسلی از کارگردان های سینمای ایران است که بعد انقلاب رشد و بالندگی یافت.او به همراه دیگران از اهالی سینما تنها برای سرگرمی فیلم نمی ساختند و ما هم برای سرگرمی فیلم های آنان را تماشا نمی کردیم.کیمایی ...بیضایی...ملاقلی پور...مخملباف...حاتمی کیا...پناهی و غیره..معلم های فرهنگی ما بودند و هستند.اما این معلم به خصوص سکوت کرد.و من تعجب می کردم که چرا؟...ایا او هنوز تنها نگران شتران خویش است؟ما رای ها خود را خواستیم و او سکوت کرد..خون ندا بر کف خیابان ریخت واو سکوت کرد..دوستان ما در بازداشتگاه ها شکنجه شدند و او سکوت کرد..تا روزی که برای جایزه ی جشنواره فیلم فجر به روی سن رفت و لبخند زد.آقای حاتمی کیا..این دخالت در احوال شخصی شما نیست.این بی احترامی به رفتار های اجتماعی و سیاسی شما نیست..این یک اعتراض و یک توقع است.شاید فردا روزی اشکان و ندا و سهراب و ترانه از فیلم های شما عبور کنند...اما امروز چه؟از خود می پرسم اگر برای چندمین بار فیلم آژانس شیشه ای را ببینم می توانم حاج کاظم را باور کنم؟شاید حاج کاظم را خانه نشین کرده ای؟راستی آقای ابراهیم حاتمی کیا...سلام ...ما را به خاطر داری؟...به یاد آور...به یاد آور.

یا حق
شهروز 18/11/88

ادامه مطلب ...

اعلام مسیر و ساعت حضور مهدی کروبی در راهپیمای ۲۲ بهمن

0 نظرات
سحام نیوز: دفتر مهدی کروبی امروز با انتشار اطلاعیه از مردم خواست تا ضمن شرکت در راهپیمایی ۲۲بهمن آرام و محکم همچون گذشته خواستهای قانونی و بر حقشان را با سکوت مطالبه نمایند. به گزارش خبرنگار سحام نیوز در بخش دیگر از این اطلاعیه آمده است: آقای کروبی همچون سالیان گذشته در این مراسم حضور خواهند یافت. در همین راستا ایشان فردا صبح(۲۲بهمن ماه۱۳۸۸) راس ساعت ۱۰ از میدان دوم صادقیه(فلکه دوم صادقیه) به سمت آزادی راهپیمایی خواهند کرد.
ادامه مطلب ...

دستگیریهای گسترده در شهرستان لار

0 نظرات
بلافاصله پس از فروکش کردن ناآرامیهای یک هفته ای در لارستان ، بازداشت های گسترده در لار آغاز شده است.
براساس این گزارش، تقریبا کلیه بازداشتها حوالی ساعات 2 تا 3 بامداد انجام شده است. گفته می شود بین 25 تا 30 نفر تا کنون بازداشت شده اند و همگی به زندان عادل آباد شیراز منتقل شده اند.
این بازداشت ها طیف گسترده ای از اشخاص را در بر می گیرد. والدین یکی از دستگیر شدگان که دیشب فرزندش دستگیر شده بود اظهار می داشت عده ای ساعت 2 نیمه شب با ورود به خانه ابتدا فرزندش را مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس به بهانه یافتن اسلحه کل خانه را مورد بازرسی قرار داده اند.
چنین برخورد های شدید و حاکم بودن فضای سنگین امنیتی در شهر لار به وضوح نشان دهنده رویکرد کلی حکومت در ماه های اخیر می باشد
ادامه مطلب ...