آقای حاتمی کیا...سلام!


شاید زودتر از این ها می بایست چنین متنی را می نوشتم.نه به این خاطر که تاثیر به سزایی داشته باشید.حداقل این که به زعم خود آن چه را که می بایست می گفتم.ازقبل از انتخابات تا به امروز که تقریبا هشت ما از آن می گذرد برخی از ما دلگرم بودیم به این که مردمان بزرگی از این سرزمین با سابقه هایی که مارا به متهم نداشتن آن می کنند در کنار ما هستند و نمی توان هر انگی را به ما چسباند.مردان بزرگی از همه ی عرصه های سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی و هنری...که جنبش سبز ما تنها یک تحریک و هیجان زود گذر نیست بلکه صاحب اندیشه و ریشه است.صبر کردیم . صبر کردیم و صبر کردیم.خیلی ها مارا تنها نگذاشتند و برخی هم درتقیه نشسته اند.از جمله ابراهیم حاتمی کیا.که برای ما و نسل ما تنها یک فیلم ساز نبود او و برخی از چهره های ادبی و فرهنگی و هنری معلم های ما بودند و آن چه که ما در این روزها از خود بروز می دهیم در واقع درس پس می دهیم.او جزء نسلی از کارگردان های سینمای ایران است که بعد انقلاب رشد و بالندگی یافت.او به همراه دیگران از اهالی سینما تنها برای سرگرمی فیلم نمی ساختند و ما هم برای سرگرمی فیلم های آنان را تماشا نمی کردیم.کیمایی ...بیضایی...ملاقلی پور...مخملباف...حاتمی کیا...پناهی و غیره..معلم های فرهنگی ما بودند و هستند.اما این معلم به خصوص سکوت کرد.و من تعجب می کردم که چرا؟...ایا او هنوز تنها نگران شتران خویش است؟ما رای ها خود را خواستیم و او سکوت کرد..خون ندا بر کف خیابان ریخت واو سکوت کرد..دوستان ما در بازداشتگاه ها شکنجه شدند و او سکوت کرد..تا روزی که برای جایزه ی جشنواره فیلم فجر به روی سن رفت و لبخند زد.آقای حاتمی کیا..این دخالت در احوال شخصی شما نیست.این بی احترامی به رفتار های اجتماعی و سیاسی شما نیست..این یک اعتراض و یک توقع است.شاید فردا روزی اشکان و ندا و سهراب و ترانه از فیلم های شما عبور کنند...اما امروز چه؟از خود می پرسم اگر برای چندمین بار فیلم آژانس شیشه ای را ببینم می توانم حاج کاظم را باور کنم؟شاید حاج کاظم را خانه نشین کرده ای؟راستی آقای ابراهیم حاتمی کیا...سلام ...ما را به خاطر داری؟...به یاد آور...به یاد آور.

یا حق
شهروز 18/11/88

0 نظرات :: آقای حاتمی کیا...سلام!