0 نظرات
به علت فیلتر شدن وبلاگ لطفا به آدرس http://nedaibalochestan88.blogspot.com
ادامه مطلب ...

کدام پیروزی از این بزرگتر؟

0 نظرات

کلمه- یوسف مهرآئین: گویی شاهد از غیب رسید. «کلمه» می خواست با همین رسانه ی محدود شده ی اینترنتی به هر که به آن دسترسی دارد بگوید مخالفان مردم قصد دارند جشن ملی بیست و دو بهمن را با انحصار رسانه ای و سوء استفاده از غول صدا و سیما به نفع خود مصادره کنند که هک شد. چه کاری برای بیان این انحصار و انصار طلبی از این راهزنی اینترنتی کاراتر؟
هشت ماه تمام است که می خواهند ما مردم را خشونت طلب و آشوبگر معرفی کنند. ( دیروز لهوف سید بن طاووس را می چشیدم. ابن زیاد هم با چوبدستی مسلم ابن عقیل را می زد و گناه او را آشوبگری و خروج از امام عادل معرفی کرده بود). هشت ماه است و دیگر در این هشت ماه تهمتی باقی نمانده به ما مردم نزده و توهینی نکرده باشند. چیزی نمانده بود که گلوهامان از فشردگی راه نفس هامان را ببندد. هیچ راهی برایمان نگذاشته بودند تا به همه ی آن مردمانی که مانند ما نمی اندیشیدند بگوییم که ما نه خشونت طلبیم و نه خروج کننده. مطالبه ی ما آن چیزی است که پدرانمان برای آن در خیابانهای ۵۷ جان دادند و حالا امروز آن چیز در محاق فراموشی فرو رفته است . پس چه روزی از همایش ملی ۲۲ بهمن برای ما مغتنم تر تا کسانی که ما را می بینند بدون واسطه ی بی امانتی چون صدا و سیما آرامش و مظلومیت ما را مشاهده کنند؟ چه رسانه ای از مشاهده ی مستقیم گویا تر؟
ما می خواستیم به همه ی آنها که ما را دوست ندارند بگوییم کسانی خشونت طلبند که حتی یک دستبند سبز را هم بر نمی تابند آنها هستند که به تجمعات مسالمت آمیز ما و اعمال اصل بیست و هفت قانون اساسی حمله می کنند و آن را به خشونت می کشند. ما فقط می خواهیم آنها ما را ببینند و سخن ما را بشنوند. آنها هستند که هر سخنی را با باتوم و زندان پاسخ می دهند . این متصدیان نابخرد امور هستند که حتی اجازه نمی دهند یک نویسنده حرف ما را با قلمش فریاد کند شاید مرهمی باشد بر زخم هایی که بر دلهامان گذاشته اند. آنها هستند که بیش از نیمی از اصول قانون اساسی را فرو گذاشته اند و معدودی از اصول آن را با تفسیر های من در آوردی تبدیل به ابزاری برای ایراد اتهام و کتک زدن مردم کرده اند . چقدر باید زحمت می کشیدیم تا دیگرانی که مانند ما نمی اندیشند فیلم عریان کردن جوانی که پیراهن سبز پوشیده بود را بعد از عبور از صدها مانع و فیلتر ببینند؟ ببینند که چگونه چند باتوم بدست به جان آن دختری افتاده اند که دستش را به علامت پیروزی بالا آورده بود . ببینند که برای سبزهایی که می گویند سیصد چهارصد نفر بودند چه لشکر کشی عظیمی انجام داده اند. مگر قرار نبود چند روز دیگر در روزنامه ها بخوانند که مردم بودند که به کروبی حمله کردند؟! پس چه امکانی بالاتر از این که خود با دو چشم خویش ببینند که گلوله ها ی رنگی و لباس های غیر شخصی! بود که یار امام را در روز جشن ملی هدف قرار داد و او را مضروب کرد . حالا دیگر آنها هم می دانند که روزنامه های مورد علاقه شان دروغ خواهند گفت. باتوم هایی که بر سر بانوی سبز ایران این قرآن پژوه انقلابی فرود آمد که در دست مردم عادی نیست. مردم عادی آنهایی هستند که عباس وار جوانمردی کردند و او را از دست باتوم به دستان نجات دادند. چقدر باید تلاش می کردیم تا این همه خبر، و خبر از این همه مظلومیت به کسانی که مانند ما نمی اندیشند بدهیم؟ آن هم در این انحصار دیکته ای رسانه ها. کدام نگاه از نگاه های مردد و جستجو گر مردمی که می خواستند بدانند حقیقت چیست نافذ تر؟
۲۲بهمن قرار بود برای همه باشد و البته برای همه نیز بود. مردم سبز اندیش چنان که همراهشان موسوی از آنان خواسته بود همراه با روحیه جمع بودن ضمن حفظ هویت دراین همایش عظیم شرکت کردند. آنها آمدند تا خود رسانه ی بی واسطه ی سبز ها باشند تا به آنان که هم عقیده شان نیستند بگویند که آنها را نیز دوست می دارند و در نهایت پیروزی خودشان را پیروزی همگان می دانند . پیروزی ای که کسی در آن شکست نخورده است. همایش عظیم ۲۲ بهمن اتمام حجت سبز ها بود برای باند انحصار گری که هشت ماه تمام تهمت زدند. و سبز ها امدند تا بگویند آرمانشان را در خون های ریخته شده جوانان ۵۷ جست و جو می کنند چون اتفاقا دولت مستقر را دورترین دولت ها از آن آرمان ها می دانند.
آنها با همه ی نیروهای امنیتیشان و لباس شخصی های باتوم به دستشان مستقر شده بودند تا ما یکدیگر را پیدا نکنیم. تا باز هم دروغ بگویند که ما دیگر نیستیم . از روز های قبل با پیامک های آنچنانی شروع کردند و با احضارصد ها نفر برای ارسال فقط چند اس ام اس! ادامه دادند و دامنه دستگیری ها را چنان گسترش دادند تا یک رکورد دیگر جهانی در زندانی کردن روزنامه نگاران به ثبت برسانند. چند نفر را که اصلا معلوم نیست مربوط به حوادث انتخابات بودند یا نه، اعدام کردند. خط و نشان کشیدن در تلوزیون هم که دیگر عادی شده است. همه اینها وسط گذاشتن تمام امکانات اقایان بود و زدن تیر آخر برای اینکه بتوانند ما را نادیده بگیرند. دیگر چه کار می توانستند بکنند و نکردند ؟ آیا این اخرین تیرهایشان نبود؟ اما آیا توانستند؟ آیا توانستند قلوب ما را تسخیر کنند. چه می گویم؟ آیا حتی توانستند قدم های ما را با ایجاد رعب و وحشت از حرکت بازبدارند؟ با یقین قلبی می گویم آنها این لشگر کشی را انجام دادند نه برای اینکه از احتمال خشونت جلوگیری کنند آنها خوب می دانند که مردم با هر گرایش و سلیقه فکری با هم در مسالمت خواهند بود. آنها فقط و فقط می خواستند ما را نادیده بگیرند. و این البته بزرگترین توهینشان به ما در ماههای گذشته بود. اما همین لشگر کشی مگر معنایی غیر از این داشت که نتوانستند و نمی توانند ما را نبینند؟
زیر نویس های شبکه سه را قبل از راهپیمایی به خاطر بیاورید . نوشته بودند راهپیمایی ۲۲ بهمن روز حضور همه مردم با هر سلیقه و گرایش فکری و حالا آن را با سرمستی می خواستند مصادره کنند. نمی دانند این بار همین مردم با هر گرایش و سلیقه خود سوژه اخبار بودند و هر دروغی به آنان کارساز نیست.
ما آنچه که وظیفه داشتیم صادقانه انجام دادیم . تمایزمان را خصوصا برای اینکه بهانه در دست فرمان بریدگان ندهیم کم کردیم . در جشن پیروزی انقلاب شرکت کردیم تا تعهد خودمان را در تلاش برای بازگشت به شعار های به محاق رفته ی انقلاب نشان دهیم.
و حالا درس های جدید تر و بهتری آموختیم. یاد گرفتیم که منتظر نمانیم . دست به کار شویم و خود به میان مخالفان فکریمان برویم بدون واسطه ی صدا و سیمای دروغ که دوست ندارد بخش بزرگی از مردمش راببیند به آنها بگوییم با شما درصلحیم و شما را دوست می داریم. اگر مردم را چه کم و چه زیاد دوست نداشته باشیم نمی توانیم برای آگاه کردن آنان تلاش کنیم یا به تغییر نگرش های نادرست امید ببندیم.
رسانه های انحصار هم پوستین واروونه ای از دین رحمانی ما ارائه داده اند و هم کاریکاتوری زشت از جنبش اصیل سبز ما ایرانیان . ما در بیست و پنج خرداد تنها خودمان را دیدیم و هویتمان را یافتیم. اما در ۲۲ بهمن همه ما را دیدند. چه کم و چه زیاد.
۲۲ بهمن بزرگترین پیروزی برای ما بود چرا که علاوه بر همه آنچه گفته شد و گفته نشد راههای جدیدی و روزنه های امید نوینی در پیش چشمان ما گشود. از امروز هر ایرانی یک رسانه خواهد بود برای رساندن پیام رحمانی دین سبز محمدی تا نتوانند از آن ابزاری بسازنند و هر ایرانی یک “کلمه” خواهد بود برای انتقال پیام حق خواهی و ظلم ستیزی و آزادی خواهی مردم سبز اندیش سرزمین ما.
و همه این پیروزی ها و درس ها را ما از ۲۲ بهمن داریم. کدام پیروزی از این بزرگتر؟
ادامه مطلب ...

نهصد هزار نفر از كارگران صنعت برق در آستانه بيكارى قرار دارند

0 نظرات


بسیاری از مدیران صنعت برق فراری شده اند
شبکه جنبش راه سبز (جرس): حجم مطالبات اعضاى سنديكاى صنعت برق از دولت به رقم نگران كننده 5 ميليارد دلار رسيده است.

رئيس هيات مديره سنديكاى صنعت برق، سنديكاى توليد كنندگان صنعت برق ضمن اعلام این خبر به خبرگزاری کار ایران - ایلنا- گفت: مشكلات بي‌شمار واحدهاى توليد كننده تجهيزات برقى را تهديد مى كند. درحال حاضر بسيارى از توليدكنندگان يا تعطيل هستند و يا با بخش اندكى از ظرفيت توليدشان كار مي‌كنند.

محمد پارسا گفت: متاسفانه رقم بدهي‌هاى دولت به ما آنقدر سنگين شده كه در صورت عدم چاره جويى واحدهاى توليد كننده مجبور به تعطيلى خواهند بود و بيش از نهصد هزار نيروى كار كه مستقيم و غير مستقيم در اين صنعت مشغول به كار هستند، در معرض بيكارى قرار دارند.

او در توضيح اين مطلب افزود: چون دولت طلب‌هاى ما را به موقع نداده ما نتوانسته‌ايم وام‌هايمان را تسويه كنيم و بدهي‌مان به سيستم بانكى بسيار سنگين شده است. از اين رو ما از سوى بانك‌ها تحت فشار شديد هستيم و بين خود اعضا نيز دعواى حقوقى در جريان است.

او سرآغاز مشكل را از زمان تثبيت قيمت‌ها دانست كه مجلس هفتم تصميم به تثبيت قيمت برق گرفت و گفت: از آن موقع وزارت نيرو نتوانست بدهي‌هاى خود را بپردازد و صنعت برق آهسته آهسته درگير بحران شده و سير قهقرايى آن آغاز شد.
او گفت: به هر حال وقتى تعادل در وزارت نيرو بر هم مى خورد طبيعى است كه مجموعه‌اى كه در حال كار با اين وزارتخانه هستند نيز دستخوش تغيير مي‌شوند. او ادامه داد: بدهى وزارت نيرو به ما حدود 5 هزار ميليارد تومان است كه 40 درصد از اين مبلغ را شركت مپنا به ما بدهكار است.

او در پاسخ به اين سئوال كه سيستم بانكى چقدر از شما طلبكار است، گفت: رقم مطالبات بانك‌ها از ما بيش از 5 هزار ميليارد تومان است. با برخى از بانك‌ها در حال مذاكره هستيم تا مگر بدهى ما را استمهال كنند. بالاخره برخى بانك‌ها براى وصول مطالباتشان دست به اقدامات حقوقى و قضايى زده‌اند. ما ديگر زورمان نمي‌رسد خودمان را سر پا نگه داريم. در حالت اضطرار هستيم و خيلى از مديران ما فرارى شده‌اند. باور كنيد برخى از مديران ما به خاطر چك برگشتى به خانه‌هايشان نمي‌روند و مثل قاچاقچي‌ها با من در اتومبيل قرار مي‌گذارند تا مسائلشان را بگويند.

او گفت: خريدار 99 درصد از توليدات ما دولت است. وزارت نفت و نيرو عمده‌ترين مشتريان ما هستند اما وقتى كالا را مي‌خرند و پول نمي‌دهند تعادل ما بر هم مي‌خورد. اين بحران سبب شده بازار صادراتى ما نيز در معرض خطر قرار گيرد. ما با بحران‌هاى كارگرى مواجه شده‌ايم. هر چند سعى كرده‌ايم خطوط توليد را كامل تعطيل نكنيم اما در برخى واحدها با اعتراضات كارگران مواجه‌ايم. مثلا در شركت آونگان كه به طور كامل تعطيل شد، برنامه‌اى براى صادرات به پاكستان طرح‌ريزى شده بود اما اين شركت هر روز شاهد تظاهرات كارگرى است و به طور كامل تعطيل شده است. كارگرانى كه حقوق هم نگرفته اند دست روى مواد اوليه موجود در اين شركت گذاشته‌اند و نمي‌گذارند آن را خارج كنيم در نتيجه ما با مشكلاتى مواجه‌ايم.
ادامه مطلب ...

خوش چهره : ایجاد فضای امنیتی و نظامی دستاوردی نداشته است

0 نظرات

 محمد خوش چهره گفت:هنوز اقناع سیاسی فرهنگی که می بایست بعد از انتخابات انجام می شد شکل نگرفته است. شاهد هستیم که سعی شد این ضعف با پرداختن هزینه های امنیتی و انتظامی جبران شود که جواب درستی نداده است.
رییس فراکسیون اصولگرایان منتقد در مجلس هفتم در گفتگو با خبرآنلاین با بیان اینکه مصادره راهپیمایی 22 بهمن انجراف از مسیر اصلی آن است، اظهار داشت: در مقاطعی از دوران سازندگی یا اصلاحات و یا دوران اخیر که به عنوان عدالت مطرح است، شاهد مصادره این روز توسط دیدگاه ها و مشرب های مسلط اجرایی کشور بودیم که باید یک انحراف جدی تلقی شود. نگرانی از این انحراف یعنی استفاده ابزاری و مقطعی از حضور مردم هم اکنون نیز احساس می شود.
خوش چهره تاکید کرد: این خام خیالی است که ما فکر کنیم علی رغم اینکه سی سال گذشته به طور مداوم در مسیر ضربات مستقیم، غیرمستقیم، مریی و نامریی آنان بودیم این راه با یک راهپیمایی بسته شود. مضافا اینکه مباحث بعد انتخابات هنوز به طور کامل حل نشده است.

ادامه مطلب ...

کلینتون: ایران در حال تبدیل به یک دیکتاتوری نظامی است

0 نظرات
وزیر امور خارجه آمریکا هشدار داده که نظام سیاسی ایران به سوی یک دیکتاتوری نظامی حرکت می کند و این روند را خطری برای منطقه دانسته است.

روز دوشنبه، 26 بهمن (15 فوریه)، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، در سخنانی در دوحه، پایتخت قطر، در بررسی شرایط و تحولات سیاسی در ایران، گفت که به نظر می رسد نظام سیاسی این کشور به سوی تسلط یک دیکتاتوری نظامی به رهبری سپاه پاسداران حرکت می کند و رهبران نظامی مصمم به دستیابی به جنگ افزارهای هسته ای هستند.
خانم کلینتون، که در جمع گروهی از دانشجویان در شعبه دانشگاه کارنگی - ملون در قطر سخن می گفت، افزود که از آنچه که مشاهده می شود به نظر می رسد که "اختیارات حکومتی رهبر، رئیس جمهوری و مجلس ایران از آنها سلب و به سپاه پاسداران منتقل می شود."
وزیر امور خارجه آمریکا در این سخنان، که به طور مستقیم از شبکه تلویزیونی قطر پخش می شد، اظهار داشت "به اعتقاد ما، سپاه پاسداران عملا قدرت حکومتی در ایران را در دست گرفته و این کشور به سوی استقرار یک دیکتاتوری نظامی در حرکت است."
وی گفت شرایط کنونی در ایران با وضعیت قبلی این کشور تفاوت دارد زیرا پیش از این، انتخاباتی با رقابت جناح های حکومتی برگزار می شد و دست کم در میان روحانیون حاکم، تبادل دیدگاه های گوناگون مجاز بود.
هیلاری کلینتون این تحول را باعث تاسف و نگرانی شدید خواند و در عین حال گفت که هدف ایالات متحده، دست زدن به اقدام نظامی علیه ایران نیست بلکه دولت آمریکا در صدد است با اعمال محدودیت های تجاری علیه نهادها و منافع خاص در جمهوری اسلامی، مانع از دستیابی این رژیم به تسلیحات اتمی شود.
خانم کلینتون در حال حاضر برای جلب حمایت کشورهای منطقه خلیج فارس از افزایش فشار بین المللی برای توقف بخشی از برنامه های هسته ای ایران به منطقه سفر کرده است. 



وزیر امور خارجه آمریکا در سخنانی در شامگاه یکشنبه نیز گفته بود که به تدریج قصد ایران برای دستیابی به تسلیحات اتمی آشکار می شود و هشدار داد افزایش پیشروی سپاه پاسداران در قبضه کردن قدرت سیاسی و امکانات حکومتی جمهوری اسلامی "تهدیدی مستقیم" را متوجه همگان کرده است.
در این سخنرانی، که در مرکز گفتگوهای جهانی آمریکا و اسلام ایراد شد، وزیر امور خارجه آمریکا افزود که کشور او در صدد تشویق شورای امنیت سازمان ملل برای وضع تحریم های بین المللی جدید علیه ایران است و امیدوار است این تحریم ها مشخصا سپاه پاسداران و منافع این تشکیلات نظامی را هدف قرار دهد.
وی گفت که همسایگان ایران در مورد مقاصد حکومت این کشور احساس نگرانی می کنند و برای نگرانی خود، دلیل کافی هم دارند، اما موضوع این است که ایران برای رفع این نگرانی ها به چه اقداماتی دست خواهد زد.
وزیر امور خارجه ایالات متحده افزود "در حال حاضر، پیشرفت چندانی در این راستا مشاهده نمی شود."

تلاش برای وضع تحریمهای جدید

خانم کلینتون در پایان دیدار از قطر، برای دیدار با پادشاه و وزیر خارجه عربستان سعودی عازم این کشور شد.
گفته می شود یکی از موضوعات مورد مذاکره در سفر خانم کلینتون به عربستان، جلب موافقت آن کشور برای افزایش صدور نفت به چین است که در حال حاضر بخش قابل توجهی از نیاز داخلی خود را از ایران تامین می کند.
هدف از این اقدام، این است که چین، که از جمله اعضای دایم و دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل است، به خاطر منافع اقتصادی خود در ایران با قطعنامه جدید تحریم جمهوری اسلامی مخالفت نکند.
وزیر امور خارجه آمریکا در مصاحبه ای کوتاه در مسیر قطر به عربستان سعودی گفت که تغییر در سیاست هسته ای ایران بستگی به آن دارد که آیا رهبران سیاسی و روحانی ایران خواهند توانست بار دیگر زمام امور را در دست بگیرند یا تسلیم مراکز نظامی خواهند شد.  
با گذشت حدود نه ماه از مذاکرات نمایندگان گروه 1+5 و ایران و سپس تسلیم پیشنهاد آژانس بین المللی انرژی اتمی برای مبادله اورانیوم غنی شده داخلی ایران با سوخت مورد نیاز رآکتور تهران، هنوز جمهوری اسلامی به پیشنهاد پاسخ قطعی نداده است و اخیرا اعلام داشته که تولید اورانیوم با خلوص 20 درصد را نیز در تاسیسات غنی سازی نطنز آغاز کرده است.
به گفته کشورهای غربی، هدف حاکمان ایران از تاخیر در پاسخ به پیشنهاد مبادله سوخت، وقت کشی است تا بتوانند با استفاده از فرصت، به تولید اورانیوم با خلوص لازم برای تولید بمب اتمی ادامه دهند.
همچنین، این نظر نیز مطرح شده که پافشاری دولت محمود احمدی نژاد بر ادامه غنی سازی بدون توجه به هزینه های سیاسی و اقتصادی بین المللی آن حاکی از تسلط نظامیان یا طرفداران آنان بر مراکز اصلی تصمیم گیری در جمهوری اسلامی است.
همزمان، انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد، که به برخورداری از حمایت گسترده سپاه پاسداران شهرت دارد، باعث نگرانی در مورد نفوذ هرچه بیشتر فرماندهان این نیرو در تصمیم گیری های سیاسی و گرایش روزافزون جمهوری اسلامی به سوی افراطگرایی در امور داخلی و خارجی شده است.
اعلام پیروزی آقای احمدی نژاد در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ماه ژوئن، که اتهام تقلب گسترده در نحوه برگزاری و شمارش آرا و ادامه اعتراضات نسبت به نتیجه این انتخابات و سرکوب کم سابقه معترضان را در پی داشته، باعث شده است تا مخالفان دولت این واقعه را یک "کودتای نظامی" و زمینه ساز تسلط نهادهای نظامی و انتظامی بر دولت و قوه قضائیه بدانند.
در ماههای اخیر، برخی تصمیم های دولت، از جمله در زمینه واگذاری طرح ها و موسسات مهم اقتصادی به سپاه پاسداران، تندروی در زمینه سیاست خارجی و خشونت و محدودیت های شدید در داخل همراه با اظهارات فرماندهان نظامی در زمینه های سیاسی، امنیتی و قضایی، از جمله مورد نحوه برخورد با منتقدان، به نشانه هایی از تسلط این نیروی نظامی بر تشکیلات سیاشی و قضایی تعبیر شده است.
همچنین، برخی از نمایندگان مجلس، که اکثریت اعضای آن را هم جناح متمایل به محمود احمدی نژاد تشکیل می دهد، آنچه را که عدم همکاری رئیس جمهوری با مجلس نامیده اند مورد انتقاد قرار داده و از آن با عنوان بی اعتنایی دولت به قوه مقننه یاد کرده اند.

ادامه مطلب ...

ششم بهمن و 22 بهمن/مسعودبهنود

0 نظرات


بهمن ماه بود، در همین میدان آزادی، که  نامش آن زمان شهیاد بود. در همین جا که آقای احمدی نژاد پریروز سخن راند سکوئی زده بودند. برف می بارید و گاه هم آفتاب طلائی می نشست. مطابق رسمی که از اول تولد این میدان گذاشته شده بود، هر سال روز ششم بهمن همین بود. روی سکو تصویر بزرگی از شاه گذاشته بودند و هویدا رییس دولت و وزیرانش در اطراف عکس با لباس های خوش دوخت و کلاه و شال گردن همرنگ از تظاهرکنندگان سان می دیدند.
اینک سی و سه سال از آن روز می گذرد. اما انگار همین دیروز بود. تظاهرات ششم بهمن به مناسبت  "سالگرد انقلاب شاه و ملت" بود، به ادعای گویندگان خوش صدای رادیو و تلویزیون که  متونی که از پیش نوشته شده را می خواندند هزاران نفر از مردم شاهدوست و میهن پرست برای قدردانی از "رهبری داهیانه شاهنشاه آریا مهر" گرد می آمدند. در طول روز صدها بار این وعده شنیده می شد که دروازه تمدن بزرگ گشوده شده و دیری نیست که ایران جزء پنج قدرت بزرگ جهان خواهد بود. مردم هلهله می کردند.
دسته دسته کارگران، دانشجویان، کشاورزان و دسته های مختلف مردم با پلاکاردهائی که نشان تحسین و تجلیل آن ها از فرمان های انقلابی شاه داشت  دور میدان می گشتند و چون جلو جایگاه می رسیدند که در دیدرس دوربین های تلویزیونی بود، شوری نشان می دادند و هویدا نخست وزیر و وزیرانش که زمانی خانم فرخ رو پارسا و همیشه خانم مهناز افخمی به عنوان اولین زنان عضو کابینه در میانشان بودند به آن ها پاسخ می دادند. در هر زمان  وزیری که رژه  دستگاه تحت سرپرستی او نزدیک بود از جایگاه پائین می رفت و با معاونان و مدیران کل در جلو صف قرار می گرفتند. دست تکان می دادند و از بلندگوها شعارهای میهنی پخش می شد. این مراسم از ساعت ده صبح شروع می شد و بدون توقف تا دو بعد از ظهر ادامه داشت و تنها شبکه سراسری تلویزیونی کشور آن را پخش می کرد و مردم هم جز دیدن آن چاره ای نداشتند. بعد از پایان پخش مستقیم مراسم  بود که یک فیلم سینمائی چقدر می چسبید. شبکه دوم تلویزیون که در آن زمان فقط در تعدادی از مراکز استان ها قابل رویت بود، همواره می کوشید تا همزمان با آن پخش مستقیم برنامه ای نداشته باشد که تماشگران بتوانند به آن پناه ببرند و از دیدن تظاهرات ششم بهمن محروم شوند.
چادر پذیرائی
پشت جایگاه رسمی یک چادر زده بودند که هم بخاری باغی بزرگی در آن بود که محیط را گرم می کرد هم میزی میانش بود و رویش چای و قهوه و شیرینی، غذاهای سبک و کوکا و پپسی و فانتا  و دوغ ابعلی چیده شده. دولتمردان داخل جایگاه هر چند وقتی می رفتند به چادر که هم گرم شوند و هم قهوه و چای یا غذائی بخورند. هویدا چون در دیدرس دوربین ها بود کمتر مجال می یافت اما هر ساعت چند دقیقه ای برای کشیدن پیپ  سری به چادر می زد. خبرنگاران که در همان اختناق مطلق و سانسور منظم هم دنبال سوژه می گشتند، در چادر یقه بزرگان را می گرفتند و سئوال می کردند.
سال 54 خبرنگار جوانی در همان جا و در فرصتی که پیش آمد از امیرعباس هویدا که به حسن خلق مشهور بود و خبرنگاران می توانستند با وی چک و چانه بزنند سئوالی پرسید. هویدا که ارکیده اش بر یقه پالتو  بود و بوی توتون کاوندیش پیپش در چادر پیچیده بود،سری تکان داد و خبرنگار آهسته و به طریقی درگوشش گفت: "دو دور دور میدان گشتم امروز، یک گروه ثابت هستند که می آیند و به جای کارگران و کشاورزان و دسته های مختلف جلو دوربین تلویزیون در میدان رژه می روند". هویدا مانند همیشه انداخت به شوخی و با نقل یک مثل فرانسه به این معنا که این حرف را به من گفتی اما به همسرت نگو، گفت خب خواسته اند عده کمتری را در این سرما به زحمت اندازند، برای دولت آوردن ده برابر این هم کاری ندارد. خبرنگار جوان تصدیق کرد اما ادامه داد: "پس این ها که می گذرند حقیقت را می دانند، وزیران هم که می روند سر صف و رژه می روند آن ها هم می دانند. ما هم می دانیم، شما هم می دانید، آن ها هم که پای تلویزیون نشسته اند خوب می دانند، می ماند فقط یک نفر که ..." پیدا بود اشاره خبرنگار جوان به شاه است که از صبح می نشست پای تلویزیون و این گونه برنامه ها را با عشق و دقت نگاه می کرد و گاه با تلفن دستوراتی ابلاغ می کرد و فردایش هم پیام تشکر و قدردانی می داد.
هویدا  در آن زمان دوازده سال بود که ریاست دولت را به عهده داشت و این طولانی ترین رییس دولت همه تاریخ ایران بود و هست، در حقیقت او یک سیاستمدار اروپائی  بود، ادبیات و تاریخ فرانسه را بیشتر از ادبیات و تاریخ ایران می شناخت و به گفته خودش در اثر یک تصادف در هجده نوزده سالگی و برای فرار از گیرافتادن در دست نازی های آلمانی و در حالی که خیلی هم  فارسی نمی دانست [اما عربی، فرانسه، آلمانی  و انگلیسی را مانند زبان مادری تکلم می کرد] ایرانی شده و  به تهران آمده  و زمان جنگ در تهران به سربازی رفته بود. پیش از آن فقط یکی دو سال در تهران مانده بود. او با تمام روشنفکران زمان از سارتر و کامو تا آیزا برلین آشنائی در حد رد و بدل کردن نامه های خصوصی داشت، اندی وارهول و فرانسیس بیکن را می شناخت و با فیلمسازان معتبری مانند ژان لوک گودار و بونوئل و فلینی آشنا بود. آخرین رمان ها و کتاب های پرفروش جهان را می خواند و به روز بود.  این خصلت ها وی را از بقیه متملقان درباری متمایز می کرد گرچه که از خوشامدگوئی شاه و اطاعت محض از او چیزی کم نمی گذاشت.
با این خصوصیات بود که در جواب سئوال  نامعمول خبرنگار جوان، عصا را برداشت یعنی می خواهد بر سرش بزند که نزد. در همان حال گفت سرت بوی قرمه سبزی گرفته، گفته بودی می خواهی برای تحصیل بروی آمریکا، خب برو. و نگاهی هم به اطراف انداخت که یعنی مراقب حرف زدنت باش.
یک ماه بعد، از تصادف روزگار خبرنگار جوان همراه هویدا به سفری به بلژیک  رفت. در بروکسل، شهری که هویدا آن جا درس خوانده بود و از همه بخش هایش خاطره  داشت، روزی که در محل اقامتش یک میهمانی عصرانه داده بود که هم کلاس های سابق خود را بببند، خبرنگار جوان را به گوشه ای فراخواند، بیرون از سالن، زیر آلاچیقی. و بی مقدمه گفت بله درست گفتی فقط  یکی این بازی را  باور کرده است ولی مگر همین کافی نیست؟ مگر همه چیز بنا به خواست او نیست. مگر او نیست که برای همه تصمیم نمی گیرد. مگر همه این وضعیت را نپذیرفته اند پس چه عجب اگر سعی می کنیم که او راضی باشد.
خبرنگار که بیست و چند سالی بیشتر نداشت،متاثر شده بود که گفت: "ولی آخه  این وضعیت قابل دوام نیست. قرن بیستم است مردم دیگر خیلی چیزها می فهمند با این همه رفت و آمد که با دنیا دارند".
هویدا پکی به پیپش زد و گفت: "همیشه تاریخ ایران همین طور بوده و تازه مگر در بقیه جهان سوم و مشرق زمین چه خبراست. آن جاها هم همین اوضاع است باز خوب است مال ما [یعنی شاه] با سواد و سیاستمدار و دنیا شناس است و علاقه زیادی هم به پیشرفت و ترقی کشور دارد."
خبرنگار فقط پرسید: "تا کی این طور خواهد بود یعنی؟"
هویدا با خنده گفت:"به عمر من نمی رسد اما حتما شما در کشور بهتری زندگی می کنید. اگر قابلش باشید  البته" و این آخری را با جمله ای عربی، شاید آیه ای از قرآن همراه کرد، شاید به این مضمون که سرنوشت جوامع همان است که مردمش سزاوارند.
آن ها که آن زمان را به یاد دارند می دانند که هویدا بارها و بارها  نقل کرده بود که وقتی به کشور برگشته [سال 1320] در هر قسمت کشور باید به یک پست از کشورهای خارجی برگ عبور یعنی ویزا نشان می داده، به دلیل آنکه کشور تحت اشغال خارجیان بوده . این را همیشه به عنوان وهن می گفت. در دلش بود که این تجزیه کشور و افتادنش به دست شوروی و انگلیس و آمریکا بابت سقوط رضاشاه بوده و نتیجه می گرفت که شاه وجودش مغتنم است چون امنیت آورده و پای خارجی ها را قطع کرده است. و بعد با افتخار می گفت: "حالا این ایران است که برای مستشاران خارجی ویزا صادر می کند و بر خلیج فارس  حکومت و تسلط دارد". این نشان می داد که در ذهن وی اطاعت از شاه لازم بود چون که بی او استقلال کشور از دست می رفت. از سوی دیگر نشان می داد که از نظر وی آزادی و حقوق شهروندی هم تا زمانی که مردم خود بدین حق واقف نشده اند و آن را طلب نمی کنند بالاخره توسط یکی مورد تجاوزقرار می گیرد و غضب می شود.
33 سال بعد
اینک سی و سه سال از آن بهمن گذشته است. همه آن قدرتی که شاه مطابق قانون مشروطه فاقدش بود ولی خلاف قانون اعمال می کرد اینک آیت الله خامنه ای مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی  دارای آن است. و اگر اعمال می کند بر او حرجی نیست و راست می گویند کسانی که معتقدند تمامی این قدرت قانونی را آقای خامنه ای به کار نمی گیرد. پس طبیعی است اگر کسانی او [یعنی ولایت فقیه ] را ضامن حاکمیت ملی می گیرند. و مانند هویدا باور دارند که اگر ایشان نباشد حاکمیت ملی از دست می رود، دوباره خارجی ها برای هر بخش کشور ویزا صادر می کنند. از قضا همین کسان استدلال دوم هویدا را هم باور دارند در مورد آزادی و حقوق شهروندی.
در این تشابه و بازسازی انگار سی و سه سال به هیچ گرفته می شود، فریادهای انقلاب، خواست هائی که تا مجال یافت در دوم خرداد خود را نشان داد همه به هیچ گرفته می شود.
یک شباهت دیگر هم در دو وضعیتی هست که ذکرش آمد.  تز "تهاجم از طریق رسانه های تحت تسلط یهودی ها" که شاه معتقد بود کمونیست ها و غربی ها با هم از آن استفاده می کنند [نگاه کنید به آخرین مصاحبه شاه با دیوید فراست، حتی احتیاط روحانیون سیاست پیشه در کلامش نیست و به صراحت می گوید یهودی ها بر جهان مسلط شده اند، در حالی که احمدی نژاد هم از صهیونیست ها می گوید و ادعا دارد که ما با مردم یهودی کاری نداریم] خوب می دانم که این ادعا با تبلیغاتی که در این سی سال گوش همه را پر کرده نمی خواند اما ارجاعتان می دهم به مدارک و اسناد و از جمله فیلم مصاحبه های شاه، و توجه کنید به خاطرات علم که نشان دهنده وسعت بیگانه ستیزی شاه است. و از آن مهم تر گستردگی تز "دشمنان  دشمنان" و تئوری توطئه های جدی که هر چه بهای نفت بالا رفت اوج گرفت، به طوری که شاه در گفتگوهای خصوصی با وزیر دربار و مشاور خود  همه رجال دوران را وابسته به یک قدرت خارجی می خواند و در موقعیت های دیگر اسدالله علم را هم انگلیسی می خواند.
سخن آخر اینکه به گمانم در تحلیلی که امثال آقای جنتی از حکومت موجود دارند و  اطاعتی که از مردم می طلبند فقط یک استدلال دارند  که سابقه پیشینی ندارد و قابل درک و فهم هم هست، بقیه استدلال هایشان  را حتی روحانیون با تجربه هم قبول ندارند. آن یک استدلال عبارت است از اینکه: اسلام برای ایرانیان ظرفیت بزرگی از تحمل ساخته است. به زبان دیگر به تولای اسلام بسیار کارها می توان با ایرانیان کرد که بی آن نمی توان. چون نام امام زمان پیش آید اکثر مردم ایران گوینده را  باور می کنند. تحملش می کنند. این امری است که در این سی و یک سال اثبات شد و آخر بار احمدی نژاد هم از همین حس مردم استفاده کرد و هنوز هم بر همین ساز می زد. بعضی معتقدند  قبول این امر بدان معنا نیست که تا ابد می توان هر بلائی بر سر ایرانیان آورد و هر فرمانی اگر  به نام محمد پیامبر ابتدا شود و  با یاد امام زمان متبرک گردد همه چیز تمام است. شاهد هم اینکه در تجربه احمدی نژاد که از صندوق پاندورای [قوطی لوطی غلامحسین] آقای جنتی به در آورده بود و دستگاه آقای خامنه ای هم به استقبالش رفت، مشاهده می شود که بیشتر دینداران و هواداران جمهوری اسلامی نگران شده اند، از قضا با روشی که دستگاه تبلیغاتی مورد تائید رهبری برگزید، نگرانان مطمئن تر شدند که جای نگرانی دارد.
22 بهمن امسال
با این مقدمه طولانی اگر تنها گریزی بزنیم به روز، باید گفت دولت و دستگاه برنامه ریز و اجرائی امنیتی و انتظامی و اطلاعاتی [که بیشتر تحت نظر رهبر است] در 22 بهمن شیرینکاری کرد که اگر یک دهم این کار و این هماهنگی را دولت می توانست در خدمات و اقتصاد و فرهنگ به اجرا گذارد بسیاری از مشکلات حل شده بود. این مجموعه با یک برنامه ریزی هماهنگ توانست آرایش صحنه را چنان کند که در مجموع سبزها دیده نشوند در حالی که چهارصد خبرنگار و عکاس خارجی بودند. این به معجزه می ماند که جز با محصور کردن خبرنگاران، بستن اینترنت، گرفتن امکان کار از موبایل ها، از شهر راندن سر شاخه ها، با ممانعت از حضور موسوی و کروبی و پرکردن زندان ها و خشونت بخشیدن به تهدیدها میسر نمی شد. نزدیک هزار اتوبوس هم چنان که عکس های آسمانی گوگل نشان می دهد در کار بوده و از صبح علی الطلوع انسان هائی را رسانده اند.
در ساده ترین صورت مساله، با این پیروزی که آقای خامنه ای هم چند ساعت بعد با تبریک خود در حقیقت پاداش مجریانش را مسلم کردند، اینک چه باید کرد. سئوال این است.
یک نهایت همان است که مضمون سرمقاله روز سه شنبه کیهان خواهد بود برای صدمین بار اعلام مرگ سبز، دفن سبز. و افزودن یک کیلومتر دیگر بر تومار درخواست محاکمه سران فتنه. اصلا بگذار تعارف را تمام کنیم . دستگیری مهندس موسوی و مهدی کروبی.  در روزهای بعدی نشاندن مصباح یزدی بر راس مجمع تشخیص مصلحت و گماردن محمد یزدی به ریاست مجلس خبرگان. ارتقا مقام مرتضوی به وزارت دادگستری و دادن اختیارات وسیع تر از این به آقای جنتی برای انتخابات آینده. کیش دادن برای مهاجرت بقیه روزنامه نگاران جوان و در زندان نگاه داشتن زندانیان پیر. قدرت نمائی تمام، چنان که آن سردار در تلویزیون گفت به ترتیبی که برای دو دهه خیال جمهوری اسلامی راحت باشد.
راه دوم همان است که برخی معتقدند عقلا از ان راه می روند. با این پیروزی، طلب خشونت طلبان [که علمدارشان نوعا کیهان است] پرداخت شده به حساب می آید. سازمان صدا و سیما شروع کند به میدان دادن به دارندگان تفکرهای مختلف، نه الزاما کسانی که قبلا دارای شغل بوده اند بلکه دگراندیشان از هر نحله ، همین ها که شعر های به طنز می گویند، مقالات استدلالی در باطل بودن نظرات دولت دارند، اقتصاددانان، کارشناسان مسائل سیاست خارجی و فرهنگی. همزمان  فضای کمی و کیفی فعالیت روزنامه ها آزاد شود، و پایان دادن به ماموریت محمد علی رامین [به گمانم همین وزیر ارشاد خوب می داند چه کند گرچه در این اواخر مجبور شد در ماجراهائی که به رامین مربوط است سخن ها بگوید که کاش نمی گفت]. فضا دادن به احزاب سیاسی که از خمودی به در آیند. احزابی که بتوانند تظاهراتی در جاهای هر چند بزرگ [ولی نه خیابان] برپا دارند و خود مسوولیتش را به عهده گیرند. کمی راه گشودن به انتشار کتاب ها و دادن مجوز های بیشتر به فیلم ها و تئاترها. نمایشگاه ها و کنسرت ها.
در این راه رهبر جمهوری اسلامی، به آرامی هزینه کسانی مانند آقای جنتی و سعید مرتضوی را از دوش بر می دارد. امکان می دهد که از اختیارات بی قاعده استصوابی کاسته شود و امکان انتخاباتی واقعی تر فراهم آید. آنان که می گویند مجلس ششم تکرار می شود یادشان باشد مجلس ششم برای دفاع از نظام مقاوم تر از مجلس قبلی و فعلی بود گرچه برای دفاع از آقای خامنه ای نیامده بود. دیگر اینکه اعضای مجلس ششم از غربال آقای جنتی گذشته بودند.
دیرنیست و بزودی زود متوجه خواهیم شد که کدام یک از این دو راه در حوصله دستگاه حکومتی فعلی به ریاست و حاکمیت آقای خامنه ای می گنجد. همین جا میزان کارآمدی و عمر ولایت فقیه هم تعیین می شود. ثابت خواهد شد که ظرفیت و توان جمهوری اسلامی به تیم ویژه تفنگداران است و به بسیج اتوبوس ها و بسیجیان یا به میزان اقناع و ظرفیت تغییر. همین جا آشکار می شود که آیا باید همچنان به هزینه کردن سرمایه از اسلام ادامه داد. همان کاری که احمدی نژاد با صندوق ذخیره ارزی کرد.
اهمیت نتیجه گیری از روز 22 بهمن امسال چندان است که می توان به بازی خطرناکی دست زد و  فرض کرد سی و سه سال قبل، هویدا خطر کرده  و همان نکته را که به مغز کوچک خبرنگار جوان رسیده بود برای شاه باز می گفت و شاه هم دستور می داد این بازی و بازی های مشابه تعطیل شود. می گفت به گونه بهتر و طبیعی تر نظرسنجی کنیم تا معلوم شود اصلاحات [معروف به انقلاب شاه و مردم] چقدر مطلوب مردم است. کدام کار حکومت را مردم خوش ندارند. می گذاشت کمی روزنامه ها آزاد شوند و به این ترتیب معلومش می شد مردم از چه در عذابند و در صدد چاره بر می آمد. و در یک شرایط فوق العاده چه خواهند کرد.
آیا آن بهتر بود یا همان که رخ داد. نه اقتصاد ایران بهره دید، نه عدل، نه مسلمانی، نه اعتبار ملی، نه هزاران که کشته شدند، نه فرصت های بزرگ که از دست رفت و نه شش میلیون آواره و مهاجر. اما فقط یک اتفاق افتاد. انقلاب تجربه بزرگی بود. تجربه ای به عظمت هزینه هائی که برایش داده شد. انقلاب ایران تاریخ و حافظه تاریخی ایران را تکان داد. چه تکانی، چه خوابی، گاه به کابوس ره می برد و گاه به رویا می ماند. اما در یک حاصلش نمی توان تردید کرد، هیچ حادثه ای چون انقلاب ما را به هم نشان نداد و عادت نداد که از رویا به در آئیم و پا بر زمین بگذاریم در واقعیت ها زندگی کنیم. گرچه هنوز هم بسیاری از ما بر همان قرارند اما هیچ گاه به اندازه امروز آماده معالجه نبوده ایم. مهیای بهبود نبوده ایم. 
ادامه مطلب ...

نگاه لوموند به مراسم سالگرد 22 بهمن /پیروزی پلیسی احمدی نژاد

0 نظرات
اگر این مسئله واقعیت داشته باشد که مراسم سی و یکمین سالگرد 22 بهمن برای دولت رئیس جمهوری که انتخاب مجددش در ژوئن 2009 با اعتراض مواجه شد، و نیز برای مخالفان او که هشت ماه است با فریادهایشان چرخش حاکمیت ایران به سوی استبداد را نفی می کنند آزمونی محسوب می شد پس باید گفت که آقای احمدی نژاد در این آزمون پیروز شده است.
حکومت ایران در 22 بهمن در مبارزه خیابانی با حداقل درگیری پیروز شد زیرا نیروهای انتظامی مانع از پیوستن هزاران تن از معترضان به یکدیگر در صفی واحد شدند. در درگیری های پراکنده ای هم که در تهران رخ داد علیرغم دستگیری ده ها نفر و شلیک گاز اشک آور و استفاده نیروهای انتظامی از باتوم برقی برخلاف روز عاشورا که بر اثر تیراندازی شبه نظامیان به سوی جمعیت هشت نفر کشته شدند، خونی ریخته نشد.
آقای احمدی نژاد در مبارزه مرعوب کردن نیز پیروز شد زیرا به رغم آنکه همه سران جنبش فاقد تشکل " سبز" برای نخستین بار هوادارانشان را به شرکت در مراسم 22 بهمن فرا خوانده بودند،موج جدید دستگیری روزنامه نگاران و مبارزان اصلاح طلب درروزهای پیش از مراسم و اعدام دوتن از مخالفان و صدور حکم اعدام برای حدود ده نفر بسیاری از معترضان را از آمدن به خیابان بازداشت به خصوص که نیروهای انتظامی مردم را بارها به خبرچینی و معرفی شرکت کنندگان در تظاهرات مخالف ترغیب می کردند. رهبران جنبش، میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز به اجبار از شرکت در مراسم محروم شدند. مهدی کروبی با شلیک گاز اشگ آور از ناحیه صورت دچار سوختگی شد و به گفته یکی از پسرانش با باتوم برقی بر سرش کوبیدند. زهرا همسر شجاع میرحسین موسوی نیز از سوی مأموران امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
در مبارزه" ارتباطی" نیز می توان آقای احمدی نژاد را به نوعی برنده به حساب آورد. در روزهای منتهی به 22 بهمن استفاده از وسائل ارتباطی با محدودیت شدید مواجه شد از جمله کاهش شدید سرعت ارتباط اینترنتی، قطع تماس خدمات دهندگان اینترنت و ارسال پارازیت برروی تلویزیون های ماهواره ای.  در روز 22 بهمن تنها تصویر در دسترس تصویر رئیس جمهور بود که تحت مراقبت شدید در میدان آزادی سخنرانی می کرد. صحنه های اعتراضات خیابانی را تنها از طریق فیلم هائی که دارندگان تلفن همراه مخفیانه ثبت کرده بودند و تأئید صحت و سقم آن ها ممکن نیست می شد دید.
امّا باید دید برای به دست آوردن این پیروزی، یا شاید بتوان گفت شبه پیروزی، چه بهائی پرداخت شد. نیروهای انتظامی، پاسداران انقلاب، شبه نظامیان بسیج و نیروهائی که از تمامی شهرها فراخوانده شده بودند و حتی نیروهای ذخیره به فاصله یک متر به یک متر خیابان ها را مسدود کرده بودند و به طرز بی سابقه ای پایتخت را در محاصره خود دراورده بودند.
امّا به رغم اتخاذ همه این تدابیر، هزاران تن از معترضین نه تنها در تهران که در شیراز، اصفهان، مشهد و تبریز به خیابان ها ریختند. پخش مستقیم سخنرانی رئیس جمهور از تلویزیون سه بار با اخلال مواجه شد زیرا از خلال صفوف هواداران احمدی نژاد که اغلب با اتوبوس به محل آورده شده بودند و به نحو احسن از آن ها پذیرائی می شد فریاداعتراض کسانی که توانسته بودند در دژ حفاظت شده میدان آزادی رسوخ کنند به گوش می رسید.
صبح جمعه یکی از مدافعان حقوق زنان عضو جنبش سبز در تماس تلفنی خبرنگار لوموند در پاسخ این سئوال که چه درسی باید از این روز گرفت در حالیکه به نظر می رسید روحیه خود را باخته گفت: "باید با تغییر تاکتیک به مبارزه طولانی و روش هائی برای به ستوه آوردن[ حکومت] روی بیاوریم". احمد سلامتیان تحلیل گر ایرانی در تأئید سخنان او می گوید:" سرکوب و ارعاب مؤثر واقع شده و دیگر نمی توان رو در رو به مخالفت پرداخت. آنچه که باعث نگرانی می شود اینست که رهبر روز پنج شنبه مخالفان را کسانی خواند که از دشمنان ایران کمک می گیرند. و این به معنای آنست که در شرایط حاضر که با ورق ملی گرائی بازی می شود  خامنه ای، چنانچه حس کند کنترل اوضاع را در دست گرفته سرکوب را تشدید کند".
امّا کریم لاهیجی، رئیس انجمن ایرانی حقوق بشر در فرانسه نمایش قدرت حاکمیت در روز 22 بهمن را تعیین کننده نمی داند: "نمی توانند که هر روز پشت سرهرنفر یک مأمور بگذارند! در مورد آقای احمدی نژاد باید بگویم ایشان در سخنرانی خود به جای اشاره به بحران داخلی به دشمنان خارجی که با برنامه هسته ای ایران مخالفند حمله کرد. چه کسی را گول می زنند؟ ما می دانیم که ایران به زودی با دور جدید تحریم ها مواجه خواهد شد و حکومت هیچ برنامه ای ندارد. از نظر من اوضاع به بن بست رسیده است
ادامه مطلب ...

اعتراض مجمع روحانیون مبارز به ضرب و شتم مردم در راهپیمایی 22بهمن

0 نظرات
مجمع روحانیون مبارز با صدور بیانیه ای از حضور مردم سبز ایران در راهپیمایی 22بهمن تشکر و نسبت به ضرب و شتم مردم و حمله به رهبران جنبش سبز در این مراسم اعتراض کرد.
به گزارش نوروز، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی این تشکل اصلاح طلب، متن کامل بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
درود خداوند بر ملت رشید و آزاده و عدالت طلب ایران که در سی و یکمین بهار آزادی دیگر بار مراتب وفاداری و قدرشناسی خود را نسبت به انقلاب بزرگ اسلامی و اندیشه های والا و آرمان های بلند پیشوای بزرگ انقلاب حضرت امام خمینی(س) و شهیدان سرافراز با حضوری حماسی و پرشکوه در مراسم گرامیداشت 22 بهمن به نمایش گذاشتند.

صدور بیانیه ها و فراخوان همه تشکل ها و احزاب و گروه های درون نظام و شرکت یکپارچه زنان، مردان، پیران و جوانان وحتی کودکان ایرانی در همایش عظیم و جشن بزرگ 22 بهمن و تأکید بر شعار محوری «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» نشانی درخشان از حیات سیاسی و نشاط اجتماعی و اراده خلل ناپذیر مردم سرافراز ایران برای تداوم انقلاب اسلامی و ساختن ایرانی بهتر و آبادتر بود.

گرچه با کمال تأسف جریان خشونت گرا و انحصارطلب همچون دیگر مناسبت ها مذهبی و ملی چند ماه گذشته با سوء استفاده از اجتماعات مردمی و با بهره گیری از ابزارهای قدرت به مقابله خشن و شدید با بخش وسیعی از مردم به بهانه همراه داشتن نماد مورد علاقه خود پرداختند و این در حالی بود که پرخاشگران و هتاکان آزادانه به حمل پلاکاردهای موهن و توزیع انواع نشریات و لوح های فشرده حاوی بدترین اهانت ها و تهمت ها علیه یاران امام و پیشتازان عرصه جهاد و مبارزه و انقلاب مشغول بودند و همچنین با حمایت و حتی مباشرت بخشی از نیروهای نظم و امنیت به شخصیت های بزرگ انقلاب همچون حضرات آقایان: سیدمحمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی و دیگر شخصیت های ممتاز کشور که در راهپیمایی شرکت کرده بودند حمله ور شده و از ضرب و شتم مردمی که به این رفتار غیرانسانی و غیراخلاقی معترض بودند دریغ نکردند و اکنون نیز فرصت طلبانه در صدد مصادره این حضور حماسی و میلیونی مردم به نفع اغراض حقیر خود هستند.

مجمع روحانیون مبارز خاضعانه از یکایک هموطنان عزیز به ویژه خیل عظیم همفکران و همراهان اصلاح طلب در سراسر کشور که علیرغم همه بی مهری ها و کژ رفتاری هایی که بر آنان روا رفته و می رود اما با حضور آگاهانه و مسؤولانه خویش به استمرار حماسه 22 بهمن و جاودانگی شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» همت گماردند، صمیمانه تشکر می کند و رفتار غیراخلاقی و مشکوک جمعی منفعت طلب و خشونت گرا که همچنان بر اقدامات مردم ستیز و تفرقه افکنانه خود پافشاری دارند و از هیچ فرصتی برای تحقق اهداف خود فرو نمی گذارند را محکوم نموده و از دستگاه قضایی کشور مصرانه شناسایی و برخورد قاطع و خشکاندن این جریان فتنه و فساد سیاسی و اجتماعی و متجاوزان به حقوق اساسی و حریم آزادی مردم را خواستار است
ادامه مطلب ...

وبسایت هاشمی خبر فارس در 22 بهمن را تکذیب کرد

0 نظرات

به گزارش خبر آنلاین این فیلم که با صحنه پیوستن هاشمی رفسنجانی از خیابان فلسطین به سمت خیابان انقلاب آغاز می شود همراه با پاسخگویی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به ابراز احساسات راهپیمایانی است که پشت سر و اطراف او حرکت می کنند.
در پایان این فیلم و پس از آنکه تصویر جوانی که یکی از عکس های  محمود احمدی نژاد را به سمت هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری نشان می دهد شعارهای راهپیمایان به گوش می رسد که فریاد می زنند«هاشمی، هاشمی خدا نگه دار تو»
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی که این فیلم را منتشر کرده به شعار «هاشمی هاشمی بصیرت بصیرت» که خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران اعلام کرده بود در هنگام حضور وی در راهپیمایی 22 بهمن طرح شده بود واکنش نشان داد و نوشته است: آنانی که توان آن را داشتند که بذر کینه های اجتماعی را در بین صفوف مردم بنشانند و مسئولیت اصلاح آنرا نیز از خویش دور نموده و به دوش بزرگان نظام بنهند، اکنون که به مدد تدابیر همسوی مراجع معزز عظام، رهبر معظم انقلاب، رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام، روسای محترم قوای مقننه و قضائیه و بسیاری دیگر از دلسوزان و وفاداران به انقلاب اسلامی موج عظیم شکل گرفته "وحدت طلبی" یکپارچه مردم و مسئولین و نمایش حماسی آن در ۲۲ بهمن سال جاری ، را به نظاره نشسته اند با دستهایی خالی تر از همیشه، به بزرگنمایی و القاء غیر واقعی اختلافات مقامات عالی نظام با هدف شکل دهی جنگ قدرت در اذهان عمومی مبادرت می ورزند که مصداق بارز آن شنیدن تکصدای تفرقه آمیز «هاشمی هاشمی بصیرت بصیرت» از درون میلیونها فریاد وحدت آفرین حماسه ۲۲ بهمن است.
ادامه مطلب ...

گلایه آیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله صافی به انعکاس گزینشی پیام 22 بهمن ایشان

0 نظرات
آیت‌الله صافی پس از انتشار گزینشی پیامشان به مناسبت 22 بهمن ماه از این مساله ابراز گلایه کرد.
به گزارش خبرآنلاین، متن کامل پیام حضرت آیت الله العظمی صافی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و روز تاریخی 22 بهمن به نقل از پایگاه اطلاع رسانی این مرجع تقلید به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تعالی و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم
ملت مسلمان وسرافراز ایران!
مردم شریف و با اراده و با ایمان و شیعیان مخلص اهل البیت علیهم السلام!
منتظران ظهور حضرت بقیت الله الاعظم مولانا المهدی ارواح العالمین له الفداء.
شما که در راه اسلام هزاران شهید فدا کرده‌اید و تاریخی نو پر از افتخار و شجاعت به وجود آورده‌اید و حاکمیت اسلام و احکام خدا و طرفداری از مظلومان را وجهه همت خود قرار دادید و نظام جمهوری اسلامی را بر پا کردید و با صدای تکبیر و تهلیل کاخ‌های مستکبران جهان را به لرزه در آوردید یک بار دیگر خود را بیابید و دریابید و در همان مواضع روزهای شروع انقلاب بایستید و بر صراط مستقیمی که پیش گرفته‌اید در راه خدا و به سوی حاکمیت اسلام پیشرو باشید. برادری آن روزها را نگاه دارید و مسئولیت سنگینی که به عهده فرد فرد شماست در نظر بگیرید. روز 22 بهمن به ملت بزرگ ایران تعلق دارد. همه باید در این روز اعلام وجود، اعلام وفاداری به اسلام و به آرمان‌های مقدس انقلاب بنمایند و با وحدت و یکپارچگی، دشمنان را ناامید کنند. در این روز همه باید کدورت‌ها و اختلافات را کنار بگذارند و چون سیل خروشان به هم بپیوندند و با کمال احترام به یکدیگر این روز را گرامی بدارند.
این روز به شخص و جناح و حزب خاصی تعلق ندارد و کسی حق مصادره آن را برای خود ندارد. آنچه مطرح است نظام اسلامی، شعائر اسلامی، احکام اسلام، هویت اسلامی و استقلال اسلامی است که همه باید پاسدار آن باشیم. شأن ملت مسلمان و بیدار و آگاه آن است که دست به دست هم داده و حماسه دیگری را در این روز به وجود آورند. درست است که بعضی اعتراضاتی دارند همان طور که اینجانب نیز نسبت به بعضی کارها اعتراض دارم ولی همه باید خدا را حاضر و ناظر بدانند و همگان از هر آنچه موجب اختلاف و تفرقه و تشتت است اجتناب کنند و در کمال وقار و صمیمت و مهربانی همه مردم و احزاب و گروه‌های سیاسی در این اعلام حضور شرکت فعال داشته باشند؛ بر خود مسلط باشند، از کلمات و شعارهایی که تفرقه‌انگیز و وهن و بی‌احترامی به یکدیگر است جداً خودداری کنند. در این روز تاریخی عزت و اقتدار و همبستگی مردمی را به جهانیان نشان دهید. ان شاء الله تعالی موفق و مؤید و منصور باشید
ادامه مطلب ...

نامه سرگشاده یک دیپلمات به دیپلماتهای مستعفی وزارت امور خارجه در جریانات اخیر

0 نظرات


اخیرا برخی از دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور و عمدتا در کشورهای غربی پناهنده شده و یا احیانا با اخذ مهاجرت، در این کشور ها رحل اقامت افکنده و الحمد لله به آسودگی زندگی می کنند. دو نفر از این افراد اخیرا از طریق ارسال ایمیل و نیزانجام مصاحبه های تلویزیونی مطالبی را خطاب به همکاران سابقشان در وزارت امور خارجه یعنی دیپلمات های ایرانی در حال خدمت در خارج از کشور عنوان نموده و از اینکه آنها فریفته دلار شده و در خدمت حکومت قرار گرفته اند فریاد سر داده اند. روشن نیست که منظور اینان از این نصیحت ها چیست.
دوستان عزیز!
شکی نیست که اقدام به استعفا برای کسانی که مایل به همکاری با این دولت نمی باشند کاملاٌ طبیعی است ولی انتظار دارید که دیپلمات های ایرانی (مانند اکثریت همکارانشان در تهران) که اکثریت آنان در جبهه فراگیر مردم ایران بر علیه استبداد قرار دارند و قلبا سبز می باشند همگی و به یکباره استعفا دهند تا حکومت که دنبال فرصتی برای تصفیه بدنه کارشناسی وزارت خارجه می باشد نیروهای ارزشی! خود (بخوانید بسیجی و سپاهی) را راهی سفارتخانه های ایران نماید؟
همه ایرانیان مقیم خارج امانتداری دیپلماتهای ایرانی را در جریان انتخابات ریاست جمهوری که آرای مردم در آن به سرقت رفت به روشنی دیدند. آنها با سختگیری زیاد و صرف وقت تک تک آرای مردم را خواندند و همگان دیدند که حتی وزارت کشور دولت نامشروع احمدی نژاد مجبور شد آرا حوزه های خارج را درست اعلام کند یعنی تنها صندوق هائی که هیچ خدشه ای در آنها وجود نداشت. چرا که اگر خلاف آن عمل می شد کارکنان سفارت ها آماده افشاگری بودند کما اینکه وقتی مردم، فردای انتخابات تلفنی جویای تعداد آرای خود بودند با صداقت به آنها گفتند که بیش از 80 درصد و در برخی حوزه ها بیش از 90 درصد آرا متعلق به منتخب ملت یعنی آقای میر حسین موسوی بوده است.
ایرانیان خارج از کشور سالهاست که از حسن سلوک و همکاری کارکنان سفارت ها بویژه بخش کنسولی برخوردار بوده اند. حتی پناهندگان نیز وقتی برای انجام امور کنسولی مراجعه می کنند با نهایت همکاری و مساعدت کارکنان مواجه می شوند و آرامش می گیرند کارکنان کنسولگری ها با صبوری به درد دل هموطنانی که به دلایلی در دیار غربت دچار مشکلات مالی و عاطفی شده اند گوش فرا داده سنگ صبور آنها شده و حتی سعی میکنند با کمک مالی سفارت برای انهائی که خواستار بازگشت به میهن هستند بلیط هواپیما تهیه کنند.
هموطن گرامی! همه ما میدانیم که به خاطر کوه مشکلاتی که میهن عزیز و ملت مظلوم ما با آن روبرو هستند بخشی از مردم به خاطر فرار از این مصائب و نفس کشیدن راحت، ایران را ترک میکنند تا از مزایای زندگی در جوامع دموکراتیک غرب بهره گیرند و به آسودگی زندگی کنند. بر این انتخاب هیچگونه ایرادی وارد نیست و باید بر اساس قاعده آزادی انتخاب محل زیست به انتخاب این افراد احترام قائل شد.
اما در رابطه با دعوت شما از کارکنان سفارتخانه ها مبنی بر عدم همکاری با دولت و سرزنش انان بخاطر دریافت دلار باید گفت: مگر شما در ماموریتهائی که بوده اید دلار نگرفته اید؟ آیا از محل پس انداز های ارزیتان شرایط زیستی بهتری برای خود فراهم نساخته اید؟ آیا به طور افتخاری انجام وظیفه کرده اید؟
پاسخ این سوال ها بدون شک منفی است. شکی نیست که فرزند یا فرزندان شما و دیگرانی مانند شما می توانند بدون دغدغه کنکور وارد دانشگاه شده و در بهترین دانشگاههای کشور محل اقامت درس بخوانند. ایا شما احتمالا قبل از اعلام قصد خود زمینه های لازم (از قبیل یافتن شغل مناسب یا پی ریزی مقدمات اقامت یا پناهندگی) را فراهم نکرده بودید؟ به دلیل اینکه شما دغدغه کتک خوردن خود یا فرزندانتان در راهپیمائی های مردمی در ایران را ندارید بدین ترتیب از راه دور با مردم ایران همدردی کرده و بد و بیراهی هم نثار حکومت می کنید.
ملت بزرگ ایران در دویست سال گذشته همواره توسط سیاستهای استعماری و امپریالیستی کشور های غربی مورد تعدی قرار گرفته و از مسیر توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خودعقب افتاده است. قدرتهائی که به خاطر منافع اقتصادی خود هر جا که لازم بوده با حکومت های خودکامه سازش کرده که نمونه های بارز آن را در دوستی و اتحاد این قدرت ها با حکومتهای مرتجع و مطلقه مانند عربستان سعودی و سایر شیوخ منطقه خلیج فارس و یا حمایت آمریکا و متحدانش از نظامیان دیکتاتوری چون پرویز مشرف در پاکستان و یا حمایت بی قید و شرط از رژیم جنایتکار و اشغالگر اسرائیل و... میتوان به روشنی دید.
هموطن !
مردم ما خاطره خوشی از پناهنده شدن دیپلماتها به این قدرتها ندارند و بسیاری از مردم آزاده و استقلال طلب ما در دوران انقلاب مشروطه کسانی را که زیر پرچم روس و انگلیس رفته و به سفارتخانه های انان پناهنده شدند را همواره نکوهش کرده اند. مردم ما حاضرند در میهن به اسارت گرفته شده خود بمانند و با چنگ و دندان مبارزه کنند تا غول استبداد را به زنجیر کشند.
اگر شما توان و طاقت مبارزه در داخل را ندارید هیچ اعتراضی به آن وارد نیست چرا که می دانیم انسان ها درجه تحملشان متفاوت است ولی چرا در کنج عافیت نشسته و همکارانتان را که با نهایت صداقت و وفاداری به مردمشان و در شرایط طاقت فرسای حاکم بر سفارتخانه ها خدمت می کنند ملامت می کنید؟!
آیا به خاطر دارید که برخی از افراد انقلابی جدیدی که پس از 22 بهمن 57 وارد وزارت خارجه شده بودند کارشناسان موجود را که گناهشان استخدام شدن در سالهای قبل از انقلاب بود کارمند قدیمی خطاب کرده و انها را از صحنه حذف می کردند؟ در حالی که اکثریت آنان در ماههای قبل از پیروزی انقلاب و همراه و همصدا با مردمشان در اعتصابات شرکت کرده و این دیپلماتها بودند که سفارتخانه های ایران را در محل ماموریت تحویل دولت موقت دادند.
برادر هموطن
رسم آزادگی و مردانگی نیست که گلیم خود را از آب بیرون کشیم و دیگران را مورد هجوم قرار دهیم. دیده ایم که اکثریت مهاجران ایرانی و نیز پناهندگانی که از بیم جان خود مجبور به اقامت در کشورهای بیگانه گشته اند برای بازگشت به میهنشان چه تب و تابی دارند و حتی اگر هم نخواهند بازگردند رسم ادب و مردانگی را مراعات می کنند و طعنه به غیر نمی زنند.
بدون شک، نقش مبارزان خارج از کشور در رساندن پیام جنبش بزرگ مردم ایران بسیار با ارزش بوده و اثار و خیرات آن را همگان نیک می دانند. آنها ضمن بهره وری از مردمسالاری و آزادی اطلاع رسانی در کشور های محل اقامت خود توانسته اند تا جنایات حاکمیت را به جهانیان نشان داده و فریاد حق طلبی مردم مقاوم و ستمدیده خود را به گوش وجدان های بیدار برسانند
ادامه مطلب ...

کروبی: فضای وحشت و نظارت پلیسی باید از بین برود

0 نظرات

مهدی کروبی در مصاحبه با ساندی تلگراف بار دیگر  بر آزادی بی قید و شرط  زندانیان سیاسی و برگزاری انتخابات آزاد بدون نظارت استصوابی شورای نگهبان تاکید کردو گفت: فضای فعلی که تحت تسلط وحشت و نظارت پلیسی است باید از بین برود.
 
 

مهدی کروبی همیشه آدم رو راستی بوده است. با آغاز طلبگی در شهر مقدس قم اوبه سرعت بدل شد به یکی از مریدان آیت الله خمینی، واعظ پرجاذبه، که بعدها پایه گذار انقلاب اسلامی شد. در اواخر دهه هفتاد میلادی به جرم دعوت هم میهنانش به انقلاب او دوره های طولانی مدتی را در زندان شاه گذراند. هم بندهای سابق او از ایستادگی هایش برای دفاع از حقوق دیگر زندانیان در مقابل گردن کلفتها و نگهبانان بی رحم زندان تعریف کرده اند.حتی وقتی که در دوران محمد خاتمی رییس جمهور اصلاح طلب، او به ریاست مجلس رسید از سکوت سرباززد و به طور علنی سازمان قدرتمند سپاه پاسداران را متهم به تشکیل امپراطوری عظیم قاچاق کرد. حالا در سن هفتاد و سه سالگی او می گوید که انقلاب اسلامی خمینی به دلیل زیرپا گذاشتن دمکراسی توسط حاکمیت از خط خارج شده است و مسئولان حکومتی را متهم به اعمال شکنجه و تجاوز به زندانیان سیاسی می کند. او از طریق فرزندش محمد تقی کروبی به سئوالات ارسالی ساندی تلگراف پاسخ داده است.

ساندی تلگراف: ماه گذشته شخصی به سوی شما شلیک کرد و هفته پیش هم به شما حمله شد. آیا شما هنوز درمعرض خطر هستید؟

مهدی کروبی : بله. من هفتاد و سه سال دارم. به عنوان یک روحانی و دوست نزدیک مرحوم آیت الله خمینی وظیفه قانونی، ملی و مذهبی خودم می دانم که برای مردممان کاری بکنم. از وقتی بیست و پنج ساله بودم در کنار آیت الله خمینی در انقلاب شرکت داشتم. از آن موقع تا به حال من آنچه را که لازم بوده فارغ از خطریا هزینه ای که برایم داشته انجام داده ام.

ساندی تلگراف: با توجه به اینکه هفته گذشته نیروهای امنیتی تظاهرات شما را سرکوب کردند استراتژی جدید مخالفان چه خواهد بود؟

مهدی کروبی : درحال حاضرتجمع رسمی که از مردم بخواهیم در آن شرکت کنند نداریم. ما طبق اصل بیست و هفت قانون اساسی تقاضای برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز برای نشان دادن حمایت مردم از جنبش را خواهیم کرد.

اگربه ما اجازه برگزاری ندهند ناچار می شویم که به روش های دیگری متوسل شویم تا مردم را از جنبش مسالمت آمیز آگاه کنیم و آن را به سراسر کشور گسترش دهیم.

ما می خواهیم خواسته های صلح جویانه ما را درچارچوب قانون اساسی نگه داریم. اما نمی خواهیم که مردم برای این کار هزینه بالایی بپردازند.

درحال حاضر دولت تحمل کمتری نشان می دهد و سعی بر استفاده از خشونت در برابر مردم دارد. بسیاری از جوانان در زندان هستند و حکم های غیر قابل قبولی دریافت کرده اند. هرگز نمی توان از حق مردم گذشت. اما باید راه مناسبی برای احقاق حقوق مردم بیابیم و انقلاب را به مسیر اصلیش بازگردانیم بدون اینکه اجازه دهیم آنها جمهوری اسلامی را از اهداف اصلیش منحرف کنند و بدون تحمیل هزینه بالایی به مردم.

ما به زودی در باره برنامه های آینده با مردم صحبت خواهیم کرد. آقای موسوی و من به زودی باهم جلسه ای خواهیم داشت که پس از آن استراتژی و راهکار را به اطلاع مردم خواهیم رساند. این جلسه ممکن است در همین هفته برگزاد شود. ا

الویت های ما آزادی بی قید و شرط تعداد زیاد زندانیان سیاسی و برگزاری انتخابات آزاد بدون نظارت استصوابی شورای نگهبان است. و آخرین خواسته مان بوجود آوردن فضای مناسبی برای آزادی مطبوعات و به رسمیت شناختن حق انتقاد است. فضای فعلی که تحت تسلط وحشت و نظارت پلیسی است باید از بین برود و موقعیتی بوجود بیاید که همه مردم بتوانند گرد هم بیایند و عقیده خود را نسبت به آینده حکومت ابراز کنند. انتخاب حق مردم است. در دیدگاه امام خمینی رای مردم مهمترین چیز بود.

ساندی تلگراف: آخرین باری که با رهبر ملاقات کردید چه زمانی بود و راجع به چه مسائلی صحبت کردید؟

مهدی کروبی : آخرین دیدار با رهبر قبل از انتخابات خرداد ماه بود. ما در باره مشکلات داخلی دولت و سیاست خارجی صحبت کردیم. من از سیاست خارجی آقای احمدی نژاد و اثر آن بر امنیت و منافع ملی انتقاد کردم. و همینطور نظر ایشان درمورد انتخابات را جویا شدم و ایشان گفتند: "از نظر من تفاوتی بین کاندیداها وجود ندارد."

ساندی تلگراف: آیا شما باور دارید که محمود احمدی نژاد رییس جمهور قانونی ایران است؟

مهدی کروبی: بین مشروعیت و حقیقت تفاوت هست. واقعیت این است که او رییس قوه مجریه است. اما به نظر من دولتهای مشروع باید توسط مشارکت گسترده مردم در انتخاباتی آزاد و عادلانه منصوب شوند. قانون اساسی ما هم بر این نکته تاکید دارد. ما اورا به عنوان رییس دولت که کنترل همه چیز از بودجه گرفته تا سیاست داخلی و خارجی را به عهده دارد می شناسیم. او باید در برابر وظیفه خود پاسخگو باشد.

اما مشکل ما با مشروعیت او همچنان به قوت خود باقی است. برای برپایی تظاهرات آرام ما باید از دولت مجوز بگیریم. آنها را فقط قدرت حاکم می دانیم نه دولت مشروع.

ساندی تلگراف: آیا شما و دیگر رهبرمخالفان، میرحسین موسوی، در باره امکان مذاکره و به توافق رسیدن با آقای احمدی نژاد تبادل نظر کرده اید؟

مهدی کروبی : فعلا داریم روی این مسئله کار می کنیم. اما عدم احترام و به رسمیت شناختن حقوق مردم مشکلات بسیاری را در داخل ایران بوجود آورده است. ما کسی را برای مذاکره با آقای احمدی نژاد منصوب نکرده ایم، اما مهمترین موضوع احترام و درک حقوق و خواسته های ملت است.

ساندی تلگراف: چرا ماموران امنیتی به تظاهر کنندگان آرام حمله کرده اند؟

مهدی کروبی : زندگی سیاسی برخی ازجمله بعضی افراد نظامی به بحران وابسته است. آنها حقوق مردم را انکار می کنند و سعی در تسلط به فضای سیاسی و اقتصادی مملکت دارند. آنها حتی حقوق ما برطبق قانون اساسی را انکار می کنند. در چنین شرایطی قصد ایجاد بحران و نگه داشتن مملکت در شرایط بحرانی را دارند. به همین دلیل آنها نمی خواهند که مردم به طور صلح آمیز و در یک فضای آرام به دنبال احقاق حق خود باشند.

ساندی تلگراف: آیا شما خبری از اعضای ارشد اصلاح طلبان که هنوز در زندان هستند دارید؟

مهدی کروبی : بسیاری از سیاستمداران اصلاح طلب و نمایندگان سابق مجلس هنوز در زندان هستند. امیدواریم که به زودی آزاد شوند. بسیاری از اصلاح طلبان ترجیح می دهند که سکوت کنند چون اگر حرفی بزنند باید به زندان بروند.

ساندی تلگراف: شما گفته اید که روحانیون عالی رتبه نگران اوضاع هستند. آنها چه اقدامی خواهند کرد؟

مهدی کروبی : حقیقت دارد که علمای عظام نگران اوضاع هستند. آنها نگران حکومت و آینده جمهوری اسلامی ایران هستند. ایران الان دارای حکومت اسلامی براساس هردو ایدئولوژی جمهوریت و اسلامیت است. آنها نمی خواهند که خدشه ای به اعتقاد مردم به اسلام وارد شود. مرحوم آیت الله خمینی گفته است که اگر به حکومت آسیب برسد این ضربه مستقیمی است به دیدگاه مردم نسبت به اسلام.

کسانی که در قم هستند نگران آینده حکومت، اقتدار آن و سلامت معنوی اسلام نزد نسل جوان هستند. به نظر بسیاری از علما تضادی بین اسلام و حقوق بشر وجود ندارد. اما به خاطر رفتار حکومت بسیاری از مردم حالا فکر می کنند که این تضاد وجود دارد و امکان ندارد که با قوانین اسلامی بتوان هردو اینها را داشت.
 
ادامه مطلب ...

بیانیه ادوار تحکیم وحدت خطاب به شورای حقوق بشر

0 نظرات

کمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت با انتشار بیانیه ای به ارزیابی گزارش دولت ایران به شورای حقوق بشر و همچنین شرایط بررسی وضعیت حقوق بشر ایران در این شورا پرداخته است .
سال 2010 سالی است که «شورای حقوق بشر» سازمان ملل در نظر دارد تا در چارچوب برنامه ای دوره ای  به وضعیت حقوق بشر در ایران بپردازد .گزارشی جامع از میزان تحقق حقوق بشر در ایران و چگونگی تعامل و برنامه ریزی حاکمیت برای ارتقای این وضعیت را به جهانیان عرضه کند. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در قطعنامه ایجاد شورا در بند E از بند پنجم این سند یکی از وظایف این شورای جدید التاسیس را اینگونه بر شمرد: «انجام بررسی دوره ای عمومی از تحقق الزامات و تعهدات حقوق بشر هر یک از دولتها مبتنی بر هدف و اطلاعات قابل اتکا به روشی که عمومیت پوشش بررسی و رفتار برابر نسبت به همه دولتها در آن رعایت شود. این بررسی باید مبتنی بر سازوکار جمعی مبتنی بر گفتگوی تعاملی با مداخله کامل کشورمورد بررسی و با توجه به نیازهای ظرفیت سازی آن انجام شود».
مبنای قضاوت در خصوص وضعیت هر کشور بررسی گزارش های دریافتی از سوی سه مرجع مختلف است. بر این اساس دولتها موظفند که گزارشی رسمی را از وضعیت تحقق حقوق بشر و میزان بهره مندی شهروندان متبوعشان به شورای حقوق بشر ارائه دهند، نهادهای غیردولتی مدافع حقوق بشر به عنوان نمایندگانی از جامعه مدنی حق خواهند داشت تا گزارش های مستقل خود را در مورد میزان پایبندی حاکمیت نسبت به تعهدات حقوق بشری اش به این نهاد بین المللی ارائه دهند.
در همین راستا این کمیته گزارشی را تهیه کرده است که متن کامل آن به این شرح است :
« مقاطعی که مدافعان حقوق بشر و ملت ایران طی دستکم سی ساله گذشته تجربه کرده اند یعنی هشت ماهه پس از انتخابات ریاست جمهوری مقارن شده است. بحران سیاسی حاکم بر فضای کشور و نقض نظام مند و گسترده حقوق شهروندان از سوی دولت، عرصه را بر فعالیت مدافعان حقوق بشر بسته و افزایش بی سابقه کنترل و اعمال سانسور دولت بر رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی، عملا امکان هرگونه دیده بانی مدنی و مستقل را بر عملکرد حاکمیت در تمامی زمینه ها از جمله حقوق بشر منتفی ساخته است.
در این وضعیت که تشریح ابعاد مختلف آن پیش از این در سایر مواضع این سازمان و همچنین دیگر نهادهای مستقل حقوق بشری اعم از داخلی و خارجی صورت گرفته و در اینجا امکان تصویر مجدد آن وجود ندارد، دولت ایران در گزارش رسمی خود به شورای حقوق بشر سازمان ملل که از سوی این نهاد بین المللی منتشر شده است، با قلب واقعیت و ارائه گزارشی فریبکارانه که چشمان خود را بر روی واقعیات روزمره حقوق بشری در ایران بسته با توسل به کذب قصد دارد تا چهره ای مناسب و رو به پیشرفت از وضعیت حقوق بشر در ایران ارائه دهد و شگفتا دولتمردان ایرانی که دائما از استانداردهای دوگانه حقوق بشر در دنیا انتقاد کرده و مراجع بین الملی را در رسانه های داخلی به باد اعتراض و اتهام می گیرند، اینگونه در اسناد مکتوب و رسمی تلاش دارند تا چهره ای منطبق بر همان استانداردها از خود نشان دهند و نمایشی از اعتقاد خود به این موازین و استانداردهای جهانی در مقابل دیده گان جهانیان قرار دهند.
در وهله اول مهمترین نکته ای که باید در مورد گزارش دولت ایران به شورای حقوق بشر بدان اشاره کرد، استناد دائمی این گزارش به اصول قانون اساسی به عنوان سندی برای اثبات وضعیت مثبت و رو به بهبود حقوق بشر در ایران است. در این خصوص عدم توجه به دو موضوع اساسی می تواند گمراه کننده باشد. اول اینکه در ایران امروز مهمترین بحث میان حاکمان و معترضان مجادله بر سر اجرا و یا عدم اجرای قانون اساسی است. درحالی که دولت در گزارش خود دائما به اصول قانون اساسی متوسل می شود چالش اساسی معترضان در مقابل دولت عدم احترام به این اصول و بی تعهدی حاکمیت نسبت به اجرای اصولی از قانون اساسی است که متضمن حقوق سیاسی، مدنی و فرهنگی و اقتصادی شهروندان هستند. موضوع دومی که در این رابطه باید مورد توجه قرار گیرد، تناقض برخی قوانین عادی، دستورالعمل ها و رویه های حکمرانی جاری در کشور با موازین جهانی حقوق بشر و حقوق شهروندان مندرج در قانون اساسی است، این مساله بدیهی است که نظام حقوقی حاکم در هر کشور تنها محدود به قانون اساسی کشور نبوده و از قضا این قوانین عادی و دستورالعمل ها هستند که شهروندان به طور روزمره با آنها در ارتباط بوده و البته گاه همین قوانین خود به عامل نقض حقوق شهروندان بدل می شوند. قوانین و رویه هایی که در مقابل چشم نهادهای بین المللی نیستند اما در عمل بالاتر از قانون اساسی عمل می کنند. به طور نمونه اشاره به تناقضات چند بند از گزارش رسمی دولت جمهوری اسلامی به شورای حقوق بشر با واقعیات حقوق بشر در ایران جالب توجه خواهد بود.
در بند 5 گزارش دولت ایران آمده است «اقلیت های قومی، زبانی و مذهبی در ایران زندگی می کنند که طبق قانون از حقوق و امتیازهای برابر با سایر شهروندان ایرانی برخوردارند». مطابق قانون اساسی هیچ تبعیضی علیه اقوام و نژادهای مختلف، قانونی نیست و همچنین با اینکه تنها ادیان محدودی به جز اسلام به عنوان اقلیت به رسمیت شناخته شده اند اما قانون اساسی تاکید می کند که رعایت اخلاق حسنه و حقوق سایر شهروندان نیز از جمله وظایف حاکمیت است. با این همه باید گفت «تبعیض» مهمترین معضل حقوق بشر در جامعه ایران است. اقوام ایرانی سالهاست که خواستار برخورداری از حقوق فرهنگی خود از جمله آموزش زبان مادری، انتشار مطبوعات به زبان های محلی و برپایی مراسم های سنتی و بومی خود هستند حقوقی که اصول متعدد قانون اساسی آنها را به رسمیت شناخته اما در عمل به موجب قوانین عادی و رویه های اجرایی، این حقوق هیچگاه محقق نشده اند. از سوی دیگر گرچه پیروان ادیان رسمی در ایران آزادند تا مناسک دینی خود را برگزار نمایند اما تبعیض عمده در زمینه مذهبی علیه پیروان مذاهب مختلف دین اسلام به ویژه سنی ها اعمال می شود به طوریکه طی چند سال اخیر تعدادی از مدارس علمیه آنها تعطیل شده و اعتقادات آنها در تبلیغات و رسانه های دولتی گاه مورد تحقیر و توهین قرار می گیرد. بعلاوه باید گفت در میان پیروان مذهب تشیع به عنوان مذهب سمی کشور نیز در عمل تنها معتقدان به یک گرایش خاص آزادی عمل کامل داشته و شیعیان منتقد و یا روحانیونی که به تئوری فقه حکومتی اعتقاد ندارند از بسیاری از حقوق خود محروم و سرکوب شده اند.
در مجموع با اینکه بند 23 این گزارش بیان می کند که «یکی از مسئولیت های حکومت، تضمین حقوق متفاوت همه شهروندان، هم مردان و هم زنان، و تامین حفاظت قانونی برای همه و همچنین تضمین برابری همه در مقابل قانون است» اما واقعیت این است که میزان اعتقاد و پایبندی به فرامین حاکمان و ایدئولوژی حاکم بر نظام یکی از ملاک های مهم بهره مندی از حقوق و مزایای اجتماعی – سیاسی در ایران است.
عدم اجرای ضوابط «دادرسی عادلانه» در جریان محاکمات و به ویژه استفاده از دادرسی قضایی به عنوان یک ابزار در رقابت های سیاسی یکی دیگر از چالش های اساسی حقوق بشر در ایران است. بند 25 گزارش رسمی دولت ایران در مورد « بی طرفی قضات» بیشتر به قوانین مرتبط با آیین دادرسی مدنی پرداخته است که عمدتاً به حل و فصل اختلافات شهروندان در حوزه حقوق مالی و خانوادگی مربوط می شود در حالی که از نقایص جدی در محاکمات کیفری و سیاسی و مطبوعاتی چشم پوشیده است. مطابق نص صریح قانون اساسی در اصل 168 محاکمات جرایم سیاسی بایستی به طور علنی و با حضور هیات منصفه صورت گیرد. این درحالی است که پس از گذشت سی و یک سال از استقرار جمهوری اسلامی، حاکمیت با عدم تعریف قانونی جرم سیاسی به این اصل قانون اساسی عمل نکرده و آن را که متضمن حقوق ویژه ای برای فعالان سیاسی منتقد است، پایمال کرده است. همچنین تاکنون هیچ هیات منصفه ای برای محاکمات سیاسی تشکیل نشده است.
همچنین در بند 26 گزارش دولت از «علنی بودن دادگاه ها» سخن به میان آمده و ادعا شده است: «همه مراحل دادگاه ها باید علنی باشند بجزدر موارد ذیل: زمانی که دادرسی، ضوابط اخلاقی را در جامعه نقض می کند و دادگاه تصمیم می گیرد که آیا دادرسی چنین ضوابطی را نقض می کند یا نه و زمانی که طرفین دعوا تقاضا کنند، دادرسی در پشت درهای بسته انجام می شود». این همه واقعیت نیست؛ یکی از استثنائات وارد بر اصل علنی بودن دادگاه ها در حقوق ایران رسیدگی به پرونده های امنیتی است که در واقع نام دیگر محاکمات سیاسی است. گرچه در مواقعی که متهمان سیاسی بر اثر اعمال فشار در زندان ها حاضر می شوند که علیه سوابق خود اعتراف کنند محاکمه آنها صورت علنی می گیرد و حتی بر خلاف قانون آیین دادرسی کیفری که انتشار اسامی متهمان را تا پیش از صدور رای قطعی دادگاه غیرمجاز و تخلف دانسته است هویت و تصاویر و اقاریر این زندانیان در رسانه های دولتی منتشر می شود. موضوعی که نمونه های بارزی از آن در جریان بازداشت و محاکمه تعداد زیادی از فعالان سیاسی منتقد در حوادث پس از انتخابات ایران مشاهده شد. به نحوی که به نظر می رسد محاکمه فعالان سیاسی منتقد و هوادار کاندیدای رقیب بخشی از روند سیاسی استقرار دولت جدید در چارچوب سرکوب اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات بوده است.
در بند 27 این گزارش به مساله «حق برخورداری از مشاوره حقوقی» اشاره شده و آمده است: «همه دادگاها باید جلسات و دادرسی ها را در حضور وکیل مدافع برگزار کنند. نقض این قانون مستوجب جریمه است و قضاوت های انجام شده بدون حضور وکیل مدافع بی اعتبار تلقی می شوند و نقض خواهند شد». گرچه حق برخورداری از وکیل مدافع به موجب قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است اما قانون آیین دادرسی کیفری مقرر داشته است که در جریان تحقیقات مقدماتی (مرحله دادسرا) در مورد جرایم امنیتی (سیاسی) و یا اساسا بنا به تشخیص قاضی تحقیق از حضور وکیل در روند دادرسی ممانعت به عمل آید این استثنا قانونی در عمل به یک اصل تبدیل شده است و طی سالهای اخیر حتی در یک جلسه بازجویی از هزاران متهم سیاسی و عقیدتی وکلای مدافع امکان حضور نداشته اند. در جریان برگزاری دادگاه ها نیز عموما محتویات پرونده ها در اختیار وکلا قرار نمی گیرد و حتی به عنوان یک رویه جاری هیچگونه حکمی به آنها تحویل داده نمی شود و تنها می توانند از روی احکام یادداشت برداری کنند.
در بند 28 گزارش رسمی دولت به «اصل برائت» اشاره شده است. گرچه تجربه نشان داده است که در خصوص جرایم سیاسی و عقیدتی این اصل مورد توجه قرار نمی گیرد اما یکی از وجوه بارز نقض این اصل در بررسی صلاحیت نامزدهای انتخاباتی در شورای نگهبان قانون اساسی خودنمایی می کند. شورای نگهبان که مطابق قانون اساسی موظف به بررسی صلاحیت نامزدهای انتخاباتی است، در تفسیری متناقض با این اصل معتقد است که بایستی صلاحیت نامزدها را احراز کند و چنانچه این امر احراز نشود و در عین حال سوابق منفی نیز از نامزد انتخاباتی یافت نشود نمی توان بر اساس اصل برائت حکم به تایید صلاحیت وی داد.
در بند 29 این گزارش «منع شکنجه» در قانون ایران مدنظر قرار گرفته است، در این رابطه باید گفت، طی سالهای گذشته همواره گزارش های موثقی از اعمال شکنجه و حتی مرگهای مشکوک در بازداشتگاه های ایران ارائه شده است. اما دستکم گزارش رسمی کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی پیرامون حوادث پس از انتخابات که اخیرا منتشر شده است سندی غیر قابل رد در خصوص وجود شکنجه و بدرفتاری با متهمان در بازداشتگاه هاست. طی این گزارش کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی تایید کرده است که دستکم سه تن از معترضان در حوادث پس از انتخابات بر اثر اعمال شکنجه و بدرفتاری در یک بازداشت گاه به نام کهریزک در تهران تحت نظارت دادستان وقت پایتخت کشته شده اند. بعلاوه باید اضافه کرد که مجازات های بدنی و تحقیرآمیز به عنوان مصداقی از شکنجه همچنان به موجب قانون مجازات اسلامی به رسمیت شناخته شده و اجرا می شوند.
در بند 83 از گزارش دولت به حق «آزادی بیان» پرداخته شده است. این گزارش مدعی است «آزادی بیان در ایران از طریق تبادل اطلاعات و فعالیت های آموزشی، برنامه های رادیو و تلویزیون که توسط صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بطور سراسری پخش می شود، تسهیل چاپ و نشر کتاب و سایر منبع مکتوب، برگزاری نمایشگاه های کتاب و فعالیت های مربوطه، ارتقا می یابد. جریان آزاد اطلاعات از طریق رسانه ها و مطبوعات و ایجاد فضای نقد و بررسی دیدگاه ها در حوزه سیاسی و فرهنگی ایران کاملا مشهود است آزادی مطبوعات در قانون مطبوعات که آموزش های اسلامی و به نفع ملت رعایت شود، تضمین شده است». این ادعاها کاملا خلاف واقع و دروغی آشکار است. رادیو و تلویزیون در ایران دولتی بوده و تنها انعکاس دهنده دیدگاه های یک طیف سیاسی است و عمدتا از این رسانه به عنوان یک ابزار کنترل و یا فشار سیاسی علیه رقبا استفاده می شود. بر اساس نظریه تفسیری که مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد اصل 44 قانون اساسی ارائه داده است انحصار دولتی از بسیاری از حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بایستی حذف شود اما تاکنون علیرغم تصویب این نظریه از سوی بالاترین مقام کشور، امکان راه اندازی رادیو و تلویزیون خصوصی وجود ندارد. همچنین مطابق قوانین موضوعه استفاده از تجهیزات ماهواره ای در منازل شخصی جرم محسوب می شود و در عین حال دولت با ارسال پارازیت بر روی ماهواره ها با وجود هشدار پزشکان در مورد اثرات سوء این اقدام مانع از دستیابی مردم به شبکه های ماهواره ای می شود. همچنین دولت ایران یکی از دولتهایی است که فیلترینگ گسترده ای را در فضای اینترنتی اعمال می کند. مطابق گزارش مجامع داخلی و بین المللی ایران یکی از بیشترین آمار توقیف مطبوعات و روزنامه نگاران زندانی را در جهان دارد درحالی که باید توجه داشت اساسا امکان انتشار نشریه بدون کسب مجوز از دولت وجود ندارد و کسب این مجوز نیز مستلزم طی نمودن تشریفات بسیار پیچیده و دشوار و ارائه تعهدهای فراوان به حاکمیت است.
در بند 86 گزارش دولت به شورای حقوق بشر سازمان ملل آمده است: «طبق اصول قانون اساسی، تشکیل احزاب، مجامع، انجمن های سیاسی و حرفه ای و همچنین تجمع های مذهبی اعم از اسلامی یا وابسته به یکی از اقلیت های به رسمیت شناخته شده، آزاد است به شرط اینکه به استقلال، آزادی، وحدت ملی، اصول اسلام یا اساس جمهوری اسلامی ایران خدشه وارد نکند و هیچکس را نمی توان از شرکت در گروه های مورد اشاره منع کرد یا وادار کرد که به عضویت گروهی دربیاید. نشست های عمومی و تظاهرات بشرط عدم حمل اسلحه و مختل نکردن اصول بنیادین جمهوری اسلامی ایران، آزادند». گرچه قانون اساسی این حقوق را به رسمیت شناخته است اما قوانین عادی در عمل موانع جدی برای تحقق این حقوق ایجاد کرده است به نحویکه برگزاری تجمعات مستلزم کسب مجوز بوده و تاکنون سابقه ای از اعطای مجوز به منتقدان وجود ندارد. بعلاوه همچنین تشکیل احزاب مقید به شرایط خاصی شده است و به ویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری عملا فعالیت حزبی با پلمپ دفاتر عمده ترین احزاب اصلاح طلب در داخل کشور متوقف شده و بسیاری از فعلان سیاسی عضو در احزاب اصلاح طلب به زندان افتاده و با احکام سنگین حبس مواجه شده اند. این فعالان سیاسی در کنار ده ها روزنامه نگار زندانی تنها به جرم بیان دیدگاه های خود بازداشت شده اند.
اینها تنها نمونه هایی از گزارش دولت به شورای حقوق بشر است که طی آن از بیان کامل حقیقت خودداری کرده است. درحالیکه می توان به نقض حقوق دیگری از جمله حق تعیین سرنوشت و انتخابات آزاد، منع بازداشت خودسرانه، حقوق کارگران، حقوق زنان و .... نیز در جامعه ایران امروز اشاره کرد.
اما علاوه بر برشمردن نقایص جدی گزارش دولت بایستی به گزارشگری برخی از نهادهای غیردولتی ایرانی نیز به شورای حقوق بشر اشاره کرد که علیرغم عدم فعالیت در عرصه حقوق بشر در ایران در حالی که فعالان حقوق بشر در ایران عمدتا تحت تعقیب و یا در زندان به سر می برند به ارائه گزارش پرداخته و به تمجید از وضعیت حقوق بشر در ایران پرداخته اند. نهادهایی از جمله مجمع جهانی اهل بیت، فراگستر راهبرد دانش، خیریه اویس قرنی، انجمن دفاع از قربانیان خشونت، انجمن دوستی ایران اعراب، بنیاد پژوهشهای علمی امام صادق، بنیاد خواجه نصیر الدین طوسی، انجمن شهید آقایی کرج، موسسه زن اسلامی، انجمن ریحانه النبی و ... . گزارش دهی چنین انجمن ها و نهادهایی که عمدتا در واقع دولتی بوده و هیچ فعالیتی در زمینه حقوق بشر ندارند در کنار سرکوب گسترده و کم سابقه فعالان و نهادهای حقوق بشر در ایران (به نحوی که تنها از اعضای این سازمان طی هشت ماهه گذشته بیش از 15 تن در سراسر کشور بازداشت شده اند) از جمله نشانه های آشکار نقض حقوق بشر و یکی از چالش های عمده بررسی دقیق و واقعی حقوق بشر ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل است.
کمیته حقوق بشر سازمان دانش آموختگان ایران، در پایان، گزارش رسمی دولت را تصویری غیرواقعی و دروغین از وضعیت حقوق بشر در ایران ارزیابی می کند و با بحرانی دانستن وضعیت حقوق بشر در ایران و گسترده و نظام مند دانستن نقض حقوق از سوی حاکمان از دولت و مراجع ذی ربط می خواهد که با کنار گذاشتن مواجهه دوگانه با مساله حقوق بشر در عرصه های داخلی و بین المللی از قانون اساسی کشور تنها به عنوان ابزاری تبلیغاتی استفاده نکنند و در راستای وظایف قانونی شان در عمل با تحقق و پاسداری از حقوق شهروندان، پایبندی خود به این میثاق ملی را به نمایش گذارند.
ادامه مطلب ...

ضارب ” سعید حجاریان ” رئیس امور ایثارگران بسیج شد

0 نظرات

  سعید عسگر،ضارب  "سعید حجاریان" (مشاور سید محمد خاتمی در دولت اصلاحات)، اخیرا رییس امور ایثارگران بسیج واقع در خیابان سمیه در مرکز تهران شده است.
یک منبع موثق در گفتگو با جرس با اعلام این خبر افزود: پدر سعید عسگر هم به تازگی به ریاست اداره آموزش و پرورش شهر ری رسیده است.
گفتنی است که سعید عسگر به عنوان ضارب « سعید حجاریان » در اسفند 1378دستگیر شد وی در زمان ترور بیست سال داشت و دانشجوی مهندسی شیمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب بود. وی در دادگاهی که به این منظور برگزار شد به ۱۵ سال زندان محکوم شد،اما پس از مدت کوتاهی از زندان آزاد شد.
سعید عسگر خرداد ۱۳۸۲ رهبری ۲۵۰ نفر لباس شخصی را بر عهده داشت که به خوابگاه شهید همت (طرشت) دانشگاه علامه طباطبایی حمله ور شدند.
ادامه مطلب ...

اختصاصی جرس / مراسمی دیگر از حامیان احمدی نژاد در لندن ناکام نامد

0 نظرات


حضور اعتراض آمیز حامیان جنبش سبز و مخالف سرکوب در ایران، مراسم تحت امر سفارت ایران در لندن را ناتمام و بی سرانجام گذاشت.
این مراسم که قرار بود روز ۲۲ بهمن و بمناسبت سالگرد سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب و توسط تشکیلاتی تحت عنوان «اهل بیت» - که تحت امر و پشتیبانی سفارت دولت  قرار دارد- در دانشگاه UCL برگزار شود، افرادی چون «ایوون رایدلی» Yvonne Ridley از پرس تی وی و «محمد مرندی» حامی رسانه ای دولت کودتا، قصد سخنرانی داشتند.


با بالا گرفتن اعتراضات دانشجویان، نماینده پرس تی وی (Yvonne Ridley) در معیت محافظانش مجبور به ترک سالن شد تا مراسم در همان آغاز متوقف شود و حامیان جنبش نیز با در کنترل گرفتن پَنِلِ مراسم، دست به افشای پرس تی وی، برگزار کنندگان مراسم و دولت کودتا زدند.
در این مراسم که نهایتا ده دقیقه به طول انجامید، محمد مرندی - که طی ماههای اخیر با حضور در رسانه های جهانی منکر هرگونه سرکوب و اختناق و کشتار در ایران شده است- قرار بود از ماهواره سخنرانی کند که این نیز نافرجام ماند.
در نهایت پلیس انگلستان برای جلوگیری از درگیری بین دانشجویان و حامیان دولت، وارد سالن شد و مراسم خاتمه یافت.
حامیان جنبش سبز در لندن، طی چند هفته اخیر، طی تجمعاتی مقابل دفتر پرس تی وی (ارگان برون مرزی سیمای حامی کودتاچیان)، رایزنی فرهنگی دولت کودتا و همچنین سفارت جمهوری اسلامی، مراتب اعتراض خود را اعلام کرده و پیام واقعی مردم ایران را در افکار عمومی انگلستان انعکاس داده اند.



ادامه مطلب ...